زین شکر که تا کوی تو شد راهبر من
چون آبله در پای من افتاد سرمن
مینای سرشکم می سودای که دارد
عمریست پری میچکد از چشم تر من
چون سبحه و زنار گسستن چه خیال است
بر ریشه تنیدهست هجوم ثمر من
ناموس دلم درگرهٔ ضبط نفسهاست
اشک است گر از رشته برآید گهر من
آیینهٔ تحقیق شکستم چه توان کرد
در زلف تو آشفت چو مژگان نظر من
چینی به سفیدی نکشد ظلمت مویش
شامم شبخون بود که زد بر سحر من
تا جوهر آیینهام از پرده برون ریخت
عیب همه کس گشت نهان در هنر من
خرسندی طبع از همه اقبال بلند است
چون می ز دماغیست فلک پی سپر من
عریانیام آیینهٔ تحقیق ندارد
رنگ تو مگر جامه برآرد زبر من
من خود بهخیالش خبر از خویش ندارم
تا در چه خیالست ز من بیخبر من
گفتند به دلدار که دارد غم عشقت؟
فرمود همان بیدل بی پا و سر من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف عواطف و احساسات شاعر در رابطه با عشق و دلدادگی میپردازد. شاعر از تأثیر عمیق عشق بر زندگی و احساساتش سخن میگوید و به مضطرب بودن و رنج ناشی از دوری از معشوق اشاره میکند. او همچنین از زیباییهای معشوق و اینکه چگونه عشق او زندگیاش را تحت تأثیر قرار داده، میگوید. خود را در شرایطی ناآروم و در عین حال عمیق و پیچیده توصیف میکند و نشان میدهد که عشق برایش هم شادمانی و هم درد و رنج به ارمغان آورده است. این شعر نمایانگر دردها و شوقهای عاشقانه شاعر است که در عمق وجودش جا گرفتهاند.
هوش مصنوعی: از آن شکر که من را به سمت کوی تو هدایت کرد، همچون آبلهای در پايم، درد و رنجی بزرگ برای من شده است.
هوش مصنوعی: کاسهای از چشمم پر از اشک است، این اشک برای عشق و آرزوهایی است که مدتهاست در دل دارم و هنوز هم مانند شیرهای از میچکد.
هوش مصنوعی: زمانی که ذکر و ایمان را بگسلند، چه تصوری میتوان داشت؟ زیرا هجوم ثمره من (میوه وجود من) به آن ریشهای که در دل دارم، وابسته است.
هوش مصنوعی: دل من به شدت تحت تاثیر احساسات و عواطف است و اگر اشکهایم از چشمانم بریزد، در واقع ارزش وجودی و گرانبهای من نیز با آنها به بیرون خواهد آمد.
هوش مصنوعی: آیینهٔ حقیقت را شکستم؛ چه میتوانم کرد وقتی که زلفهای تو به اندازهی مژگانم مرا گیج و سردرگم کردهاند.
هوش مصنوعی: موهای او به سفیدی نمیرسد، زیرا شب سیاه و تاریک به مانند تهاجمی ناگهانی بر بامداد من فرود آمده است.
هوش مصنوعی: زمانی که حقیقت وجودم از پشت پرده نمایان شد، عیبهای دیگران در سایهی هنر من پنهان گردید.
هوش مصنوعی: خوشحالی دل از هرگونه موفقیت و شانس خوب نشأت میگیرد، همانطور که قدرت یک نوشیدنی از نیروی وجودیام است که در برابر زمان ایستادهام.
هوش مصنوعی: من در حالی که عریان هستم، هیچ چیزی از حقیقت را نمیبینم، مگر اینکه تو مانند لباسی بر من بپوشی.
هوش مصنوعی: من خودم نمیدانم که در فکر دیگران چه میگذرد و آنها هم از وضعیت من بیخبرند.
هوش مصنوعی: به دلبر گفتند که آیا دلتنگی و غم عشق تو را آزار میدهد؟ او در پاسخ اشاره کرد که همان بیدل و بیپایانی همچون من، خاطرهاش را در دل دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
امسال ز هجران تو ای خوش پسر من
یارب چه عنا بود که آمد به سر من
خونم چو جگر بسته شد از درد و عجب آنک
از دیده تو بگشادی خون جگر من
گر زین سفرت دیرتر آوردی گردون
[...]
بیم است که صد آه برآرم ز جگر من
تا بی تو چرا میبرم این عمر به سر من
آگاه از آنم که به جز تو دگری نیست
و آگاه نیم از بد و از نیک دگر من
عمری ره تو جستم و چون راه ندیدم
[...]
لب تشنگی حرص ندارد جگر من
خشک از قدح شیر برآید شکر من
در مشرب جان سختی من رطل گران است
هر سنگ که از حادثه آید به سر من
از مشرق مغرب گل خورشید برآمد
[...]
تمثال فنایم چه نشان؟ کو اثر من
خودبین نتوان یافتن آیینهگر من
گمکرده اثر چون نفس باز پسینم
کو هوش که از آینه پرسد خبر من
جمعیت شبنم گره بال هوایی ست
[...]
ای کار گه نقش خیالت بصر من
گلچین گلستان جمالت نظر من
سلطان سراپرده تجریدم و باشد
از خاک کف پای تو تاجی بسر من
از کثرت امواج حوادث ز چه ترسم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.