گنجور

 
بیدل دهلوی

زین شکر که تا کوی تو شد راهبر من

چون آبله در پای من افتاد سرمن

مینای سرشکم می سودای که دارد

عمری‌ست پری می‌چکد از چشم تر من

چون سبحه و زنار گسستن چه خیال است

بر ریشه تنیده‌ست هجوم ثمر من

ناموس دلم درگرهٔ ضبط نفسهاست

اشک است‌ گر از رشته برآید گهر من

آیینهٔ تحقیق شکستم چه توان‌ کرد

در زلف تو آشفت چو مژگان نظر من

چینی به سفیدی نکشد ظلمت مویش

شامم شبخون بود که زد بر سحر من

تا جوهر آیینه‌ام از پرده برون ریخت

عیب همه‌ کس‌ گشت نهان در هنر من

خرسندی طبع از همه اقبال بلند است

چون می ز دماغی‌ست فلک پی سپر من

عریانی‌ام آیینهٔ تحقیق ندارد

رنگ تو مگر جامه برآرد زبر من

من خود به‌خیالش خبر از خویش ندارم

تا در چه خیالست ز من بیخبر من

گفتند به دلدار که دارد غم عشقت‌؟

فرمود همان بیدل بی پا و سر من

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
سید حسن غزنوی

امسال ز هجران تو ای خوش پسر من

یارب چه عنا بود که آمد به سر من

خونم چو جگر بسته شد از درد و عجب آنک

از دیده تو بگشادی خون جگر من

گر زین سفرت دیرتر آوردی گردون

[...]

عطار

بیم است که صد آه برآرم ز جگر من

تا بی تو چرا می‌برم این عمر به سر من

آگاه از آنم که به جز تو دگری نیست

و آگاه نیم از بد و از نیک دگر من

عمری ره تو جستم و چون راه ندیدم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از عطار
صائب تبریزی

لب تشنگی حرص ندارد جگر من

خشک از قدح شیر برآید شکر من

در مشرب جان سختی من رطل گران است

هر سنگ که از حادثه آید به سر من

از مشرق مغرب گل خورشید برآمد

[...]

بیدل دهلوی

تمثال فنایم چه نشان‌؟ کو اثر من

خودبین نتوان یافتن آیینه‌گر من

گم‌کرده اثر چون نفس باز پسینم

کو هوش‌ که از آینه پرسد خبر من

جمعیت شبنم‌ گره بال هوایی ‌ست

[...]

نورعلیشاه

ای کار گه نقش خیالت بصر من

گلچین گلستان جمالت نظر من

سلطان سراپرده تجریدم و باشد

از خاک کف پای تو تاجی بسر من

از کثرت امواج حوادث ز چه ترسم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه