درس کمال خود گیر از ناله سر کشیدن
تا برنیایی از خویش نتوان به خود رسیدن
خوبی یکی هزار است از شیوهٔ تواضع
ابروی نازگردد شاخ گل از خمیدن
تا گوش میتوان شد نتوان همه زبان شد
نقصان نمیفروشد سرمایهٔ شنیدن
ای هرزه جلوه فهمان غافل ز دل مباشید
کوری درشت رویی آیینه را بدیدن
جز عجز سعی ناقص چیزی نمیبرد پیش
افتادن است چون اشک اطفال را دویدن
فقر و حضور تمکین جاه و هزار خفت
از بحر بیقراری از ساحل آرمیدن
حیفست محرم دل گردد فسانه مایل
آیینه در مقابل آنگه نفس کشیدن
از تیغ مرگ عشاق رنگ بقا نبازند
عمر دوباره گیرند چون ناخن از بریدن
تا جلوه کرد شوخی حسن تو در عرق زد
دارد حیا به این رنگ آیینه آفریدن
صید کمند عجزم سامان وحشتم کو
رنگ شکسته دارد صد رنگ دام چیدن
طاووس این بهارم ساغرکش خمارم
در راه انتظارم صد چشم و یک پریدن
گر هستیام به این رنگ محجوب خودنماییست
آیینه برنیارد تصویر از کشیدن
چون تخم اشک بیدل نومیدی آبیارم
بیبرگ ازین گلستان میبایدم دمیدن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی اهمیت تواضع، عجز و پذیرش خویشتن میپردازد. نکته اصلی این است که برای رسیدن به کمال، باید از سرگردانی و ناله خویش فائق بیاییم و بر خود مسلط شویم. شاعر به زیبایی تأکید میکند که خوبیها از تواضع و فروتنی نشأت میگیرد و انسان باید گوش به شنیدن و دل به فهم داشته باشد. او به محدودیتهای انسانی اشاره میکند و میگوید که نباید در برابر ناکامیها ناامید شد، بلکه باید با تلاش و صبوری به جلو پیش رفت. در نهایت، شاعر به سرشت عشق و زیبایی اشاره میکند و میگوید که عشق و زیبایی باید در دل انسان بماند و از ظواهر فریبنده دنیا دوری کند.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به کمال، از ناله و سرکشی خود درس بگیر، تا زمانی که نتوانی از خودت رهایی یابی، به حقیقت وجودیات نخواهی رسید.
هوش مصنوعی: خوبی و زیبایی تو به اندازهای است که هر هزار خوبی دیگر در برابر آن کمارزش جلوه میکند. این تواضع و فروتنی تو باعث میشود که حتی گلها هم از زیبایی تو شرمنده شده و خم شوند.
هوش مصنوعی: هر کسی که تا حدی شنوا باشد، نمیتواند به تمامی زبانها تسلط پیدا کند. همواره سرمایهای که در شنیدن داریم، کم و کاستیهایی دارد و به راحتی از بین نمیرود.
هوش مصنوعی: ای هرزه، به جلوهگریهایی که فهم نادرست دارند و از دل غافل هستند، توجه نکنید. زیرا کوران، درشترو هستند و نمیتوانند حقیقت را در آینه ببینند.
هوش مصنوعی: تنها ناتوانی و تلاش نابسنده است که ما را به جایی نمیرساند. پیشرفت و موفقیت به مانند دویدن اشک کودکان است؛ یعنی اگر بر اساس ظرفیت و توان واقعیمان تلاش نکنیم، به نتایج مثبت دست نخواهیم یافت.
هوش مصنوعی: فقر و فرمانبرداری از مقام و هزاران ذلت، ناشی از عدم آرامش در دریا است که به ساحل رسیدن را دشوار میکند.
هوش مصنوعی: خوردن دل و نگهداشتن آن نزد خود، اتفاقی است که نمیتوان به سادگی از کنار آن گذشت. در این وضعیت، تماشای زیباییها مانند تماشای تصویر در آینه است و نفس کشیدن در این فضا از ارزش و اهمیت بالایی برخوردار است.
هوش مصنوعی: عاشقان از تیغ مرگ نمیترسند و رنگ فنا را به خود نمیپذیرند. آنها همچون ناخن که از بریدن دوباره رشد میکند، دوباره زندگی مییابند.
هوش مصنوعی: زمانی که زیبایی و لطافت تو در چهرهات نمایان شد، حیا و شرم در رنگی که این آینه به تصویر میکشد، به وجود آمد.
هوش مصنوعی: من در تلاش هستم تا دست و پای خود را از دام ناامیدی رها کنم، اما این احساس خلوت و واهمه، رنگ و بوی متفاوتی دارد که مانند یک تله مرا میگیرد.
هوش مصنوعی: در این بهار، من مانند طاووس هستم که تحت تأثیر شراب قرار گرفتهام. منتظر فرصتی هستم که در آن به آرزوی خود برسم؛ در این راه، تعداد زیادی چشم نگرانی به من دوختهاند، اما تنها یک پرواز برای رسیدن به هدفم کافی است.
هوش مصنوعی: اگر وجود من با این رنگ و حال پنهان باشد، پس آیینه نمیتواند تصویری از من را نشان دهد.
هوش مصنوعی: من با وجود سوز و بیبرگی مانند یک تخم اشک، در این گلستان ناامیدی به دنبال زندگی و شکوفایی هستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای مرغ آسمانی آمد گه پریدن
وی آهوی معانی آمد گه چریدن
ای عاشق جریده بر عاشقان گزیده
بگذر ز آفریده بنگر در آفریدن
آمد تو را فتوحی روحی چگونه روحی
[...]
ای آرزوی چشمم رویت به خواب دیدن
دوری نمیتواند پیوند ما بریدن
ترسم که جان شیرین هجران به لب رساند
تا وقت آن که باشد ما را به هم رسیدن
موقوف التفاتم تا کی رسد اجازت
[...]
با گوی گفت چو کان کای در هوای وصلت
پیوسته کار قدم از بار غم خمیدن
داری دمی سر آن کآئی برم اگر چه
با من ترا نباشد آئین آرمیدن
گویش چه گفت گفتا گر خوانی ار برانی
[...]
خواهیم چون زلیخا، یوسف رخی گزیدن
بس دامنش گرفتن، وانگه فرو کشیدن
بیجهد بر نیاید، جان عزیز باید
جان عزیز دادن، یوسف به جان خریدن
گم کردهایم خود را، راهی نمای مطرب
[...]
گر سرزنیغ نیزت دارد سر بریدن
من بار سر نخواهم بار دگر کشیدن
زینسان که دل به پارب زآن غمزه خواست تیری
یک تیر بر نشانه خواهد بفین رسیدن
هر کس به دفع دردی آرام یابد و من
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.