گنجور

 
بیدل دهلوی

به هر جا رفته‌ام از خویشتن راه تو می‌پویم

اگر نزدیک اگر دورم غبار آن سرکویم

هوای ناوکی دارم ‌که هر جاگل‌ کند یادش

ببالد استخوان مانند شاخ گل به پهلویم

به مضراب خیالی می‌کند توفان خروش من

زبان رشتهٔ سازم نمی‌دانم چه می‌گویم

به گردون گر رسم از سجدهٔ شوقت نی‌ام غافل

چو ماه نو جبینی خفته در محراب ابرویم

دوتا شد پیکر و آهی نبالید از مزاج من

نوا در سرمه خوابانیده‌تر از چنگ گیسویم

نشاند آخر وداع فرصتم در خاک نومیدی

غباری از تپش واماندهٔ جولان آهویم

تحیر خون شد از نیرنگ سحرآمیزی الفت

که من تمثال خود می‌بینم و آیینهٔ اویم

به تکلیف بهارم می‌دهی زحمت نمی‌دانی

به جای گل دل خون‌گشته‌ای دارم که می‌بویم

تمیز رنگ حالم دقت بسیار می‌خواهد

که من از ناتوانی در نظرها رستن مویم

چو شمعم گر به این رنگست شرم‌ساز پیمایی

عرق گل می‌کنم چندان که رنگ خویش می‌شویم

چو آن مویی که آرد در تصور کلک نقاشش

هنوز از ناتوانیها به پهلو نیست پهلویم

به ضبط خود چه پردازد غبار ناتوان من

نسیم کویش از خود رفتنی می‌آورد سویم

چنان محو تماشای گریبان خودم بیدل

که پندارم خیال او سری دارد به زانویم

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
کمال خجندی

چه خوش بود آن شبی کز در در آمد بار مهرویم

رخش بوسیدم و لب هم دگرها را نمی گویم

مه خرگه نشین آن شب مرا زانو زدی صد جا

چو آن ترک از سرمستی نهادی سر به زانویم

کجا یابم من آن دل را که کردم بر در او گم

[...]

شاه نعمت‌الله ولی

اگر گویم که نیکویم مکن عیبم که من اویم

چنان مستم که از مستی نمی دانم چه می گویم

منم مطلوب و هم طالب که خود از خود طلبکارم

مکرم کرده ام خود را که خود را با تو می جویم

اگر نه ساقی مستم چرا جویای رندانم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از شاه نعمت‌الله ولی
فضولی

چنان در دوستی دل بسته آن قد دلجویم

که جز من هر که او را دوست دارد دشمن اویم

بغمزه می رباید دل بابرو می ستاند جان

چه چشمست آن چه ابرو کشته آن چشم و ابرویم

بپیکانش گرانی بر تن بیمار می خواهم

[...]

میلی

ز من غافل چو گردد از غرور حسن، بد خویم

به تقریبی کنم هر دم سخن، تا بنگرد سویم

ز کوی دوست رفتم از جفای دشمنان، یا رب

چه او را بگذرد در دل نبیند چون در آن کویم

حجابش تا نگردد مانع دشنام، هر ساعت

[...]

صائب تبریزی

نشست از آسیای چرخ گرد شیب بر رویم

سفیدی می کند راه فنا از هر سر مویم

از آن بیماری من می شود هر روز سنگین تر

که گیرد گوش خود با هر که درد خویش می گویم

بود در دیده حق بین من دیر و حرم یکسان

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه