خیز کز درس دویی سر خط عاری گیریم
جای شرمست ز آیینه کناری گیریم
دست و پاهای حنا بسته مکرر کردید
بعد ازین دامن بیرنگ نگاری گیریم
نیستی صیقل آیینهٔ رحمت دارد
خاکگردیم و سر راه بهاری گیریم
تا توان سینه به بوی گل و ریحان مالید
حیف پایی که درین دشت به خاری گیریم
عمرها شد نفس سوخته محملکش ماست
برویم از قدم ناقه شماری گیریم
زندگی آب شد از کشمکش حرص و هوا
چند تازبم پی سگ که شکاری گیریم
بنشینیم زمانی پس زانوی ادب
انتقام از تک و دو آبله واری گیریم
ملک آفاق گرفتیم و گدایی باقیست
پادشاهیم اگر کنج مزاری گیریم
دامن دشت عدم منتظر وحشت ماست
کاش از تنگی این کوچه فشاری گیریم
دل سنگین ره صد قافله طاقت زده است
پرگرانیم بیا تا کم باری گیریم
رحم بر بی کسی خویش ضرور است ضرور
مژه پوشیم و سر خود بهکناری گیریم
خاک این دشت هوس هیچ ندارد بیدل
مگر از هستی موهوم غباری گیریم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به تأمل درباره وضعیت زندگی و مشکلات بشر میپردازد. او از افرادی میخواهد که از دنیای فریبنده و مادی فاصله بگیرند و به درون خود نگاهی کنند. او به تلاطمهای زندگی، حرص و نیازهای کاذب انسانها اشاره میکند و بر این نکته تأکید دارد که زندگی واقعی در آرامش و سادگی است. شاعر به نیاز به همدلی و رحم بر بندگان خدا اشاره میکند و در نهایت به بیمعنایی دنیا و فریبهای آن پرداخته و خواستار توجه به حقیقت و معانی عمیقتری از زندگی است.
هوش مصنوعی: بلند شو، چون از درس و تعلیم فراغت یافتهایم، دیگر از شرم به آینه نگاه نکنیم و در کنار آن از احساس عریانی و بیپوششی فاصله بگیریم.
هوش مصنوعی: دست و پاهای خود را رنگین کردید، اما از این پس دامن بیرنگی را برخواهیم گرفت.
هوش مصنوعی: ما در این دنیا مثل آینهای هستیم که درخشش رحمت الهی را دریافت میکند. باید در مسیر زندگی، پاک شویم و فرصتهای مناسب را به دست بیاوریم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که توانایی دارم، از عطر گل و ریحان لذت میبرم. اما افسوس بر پایی که در این دشت با خارها برخورد کند.
هوش مصنوعی: سالهاست که ما در این دنیا با غم و اندوه زندگی کردهایم. بیایید از یکدیگر فاصله بگیریم و عدۀ کمی از مسیر را با هم طی کنیم.
هوش مصنوعی: زندگی به خاطر تلاشهای بیدلیل و آرزوهای بیپایه به سرعت میگذرد. اکنون به دنبال چیزی هستم که بتواند من را سرگرم کند یا هدفی برای من به همراه داشته باشد.
هوش مصنوعی: بیایید مدتی کنار هم بنشینیم و با احترام و آرامش از مسائلی که ما را آزار میدهد، پاسخ انتقامی بگیریم.
هوش مصنوعی: ما به همهی جهان و دستاوردهای آن دست یافتهایم، اما هنوز گدایی و نیازمندی وجود دارد. اگر پادشاه هستیم، باید حتی در گوشهای از زمین، humble و متواضع بمانیم.
هوش مصنوعی: دشت عدم در انتظار ترس و ناامیدی ماست، ای کاش از تنگی این کوچه، فشاری بگیریم و راهی برای فرار پیدا کنیم.
هوش مصنوعی: دل ما به خاطر مشکلات و بار سنگینی که دارد، سختی و خستگی زیادی را متحمل شده است. بیایید با هم از این سنگینی کم کنیم و سبکبارتر به مسیر ادامه دهیم.
هوش مصنوعی: روزی روزگاری از شدت ناتوانی و بیپناهی، باید به خود رحم کنیم و حتی چشمانمان را ببندیم و سر خود را به گوشهای بگذاریم تا از درد این تنهایی دور شویم.
هوش مصنوعی: این دشت هیچ جذابیتی ندارد، مگر اینکه از وجودی خیالی و غیرواقعی، گرد و غباری به وجود آوریم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
روز عیدست، سر راهگذاری گیریم
ماهرویی بکف آریم و کناری گیریم
شاهدان دست بخون دل ما کرده نگار
ما درین غم که: کجا دست نگاری گیریم؟
گرد خواهیم شد و دامن آن یار گرفت
[...]
وقت شد وقت کزین جمع کناری گیریم
برد دوست نشینیم و قراری گیریم
روزکی چند نظر بر رخ یاری فکنیم
شبکی چند سر زلف نگاری گیریم
آرزوی سر از آن پا بقدومی طلبیم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.