چون خامه از ضعیفی افلاک دستگاهم
صد رنگ لفظ و معنی بالیده در پناهم
هر چند چون حبابم بیدستگاه قدرت
تسخیر عالم آب ترکیست ازکلاهم
اقبال بینوایی چندین فتوح دارد
دست تهیکلیدیست در پنجهٔ سیاهم
غافل مباش چون شمع از ناتوانی من
صد انجمن ز خود رفت بر دوش اشک و آهم
در بارگاه همت سرگرمیی ندارد
هنگامهٔ گدایی یعنی دماغ شاهم
ای جرأت فضولی تا کی سر تماشا
چون دل ز چشم حیران چاه است پیش راهم
آیینه را ز جوهر تمهید دور باش است
آخر غبار آن خط شد رهزن نگاهم
در سرکشی دو تایم در ناله بینوایم
با هر چه بر نیایم عجز است عذر خواهم
تصویر انتظارم از راحتم مپرسید
در خواب بیخودی هم چشمم نشد فراهم
چون سایهام سراپا تمثال تیرهروزی
دیگر چه وانماید آیینهٔ سیاهم
باید چو موج گوهر آسوده خاک گشتن
از عافیت مپرسید در منزلست راهم
ای آرزو مشوران بیهوده اشک ما را
مینا شکستهای چند آسودهاند با هم
بیدل سراغ رنگم از گرد آه دریاب
در گرد باد محو است پرواز برگ کاهم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر احساس ضعف و ناتوانی خود را بیان میکند و میگوید که با وجود تواناییهای کلامی و معناییاش، هنوز هم بیدستگاه و ضعیف است. او به چالشهای زندگی اشاره میکند و میگوید که موفقیتها و آرزوهایش باعث افتخارش نمیشوند. همچنین از غفلت و ناتوانی خود مینالد و به سادگی میگوید که در حال غم و اندوه است. تصویر خود را مانند سایهای تیره توصیف میکند و در نهایت از آرزوها و ناامیدیهایش سخن میگوید، در حالی که تلاشی برای رسیدن به آرامش و آسایش دارد.
هوش مصنوعی: از آنجا که دستم به شدت ضعیف است، مانند قلمی که ناتوانیاش را نشان میدهد، هر روز با رنگها و معانی گوناگون رشد کردهام و در سایهی این شرایط به آرامش رسیدهام.
هوش مصنوعی: هرچند من مانند حبابی هستم که نمیتوانم بهطور کامل بر جهان تسلط داشته باشم، اما زیبایی و خاصیت من به خاطر ماهیت خودم، مانند آب، از مغز و اندیشهام ناشی میشود.
هوش مصنوعی: شخصی که در زندگی با مشکلات و کمبودهایی روبرو است، هرچند که دستی خالی دارد، اما میتواند به دستاوردهای زیادی برسد. این فرد مانند کلیدی است که در دستانش میتواند قفلهای زندگیاش را باز کند و به موفقیتها دست یابد.
هوش مصنوعی: به غفلت نرو، چون شمعی که به خاطر ناتوانی من، صدها جمعیت از من دور شدند و بر دوش اشک و آه من سنگینی میکنند.
هوش مصنوعی: در درگاه کسی که با همت و اراده است، جایی برای سرگرمی و تفریح وجود ندارد. در واقع، وضعیت واقعی مانند گدایی است، که به نوعی به پایین بودن جایگاه اشاره دارد.
هوش مصنوعی: ای جرأت فضولی، تا کی میخواهی به تماشا بنشینی؟ چون دل من مانند چشمی حیرتزده، در چاهی گم شده و راهی را که باید بروم، نمیبینم.
هوش مصنوعی: آیینه به خاطر آماده بودنش از مواد خاص، نمیتواند دور از غبار بماند و در نهایت، غبار بر روی آن نشسته و دید من را خدشهدار کرده است.
هوش مصنوعی: در لحظات سخت و ناگواری که با مشکل مواجه میشوم، در ناله و فریاد درمییابم که هر چه تلاش کنم، باز هم ناتوانی من باقی است. از این بابت پوزش میطلبم.
هوش مصنوعی: از من دربارهی تصویری که از آرامش و انتظار دارم، نپرسید چرا که حتی در خواب هم نتوانستم چشمانداز روشنی داشته باشم.
هوش مصنوعی: وقتی که سایهام بهطور کامل نمایانگر وضعیت ناهنجار من است، دیگر چه چیزی میتواند در آینهٔ تیرهام نشان بدهد؟
هوش مصنوعی: باید مانند موجی باشی که پس از آرامش بر روی زمین قرار میگیرد، در چنین حالتی نباید از آسایش و آرامش در مسیرت سوال کنی.
هوش مصنوعی: ای آرزو، بیدلیل اشکهای ما را نریز. چند نفر در کنار هم، بیخبر از درد و غم ما، زندگی آرامی دارند.
هوش مصنوعی: بیدل، در جستجوی رنگ و حال من، بگوید که در میان غم و اندوه، همانند برگ در حال پرواز در باد، ناپدید شدهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر چه گدای اویم در فقر پادشاهم
چشمم بریزدم خون، عرضه دهد سپاهم
این دولتم بسنده است، تا روز حشر کامشب
در خانهٔ سعادت آن ماه بود و ما هم
بی جرم ریخت خونم دلدار و دل گواه است
[...]
پرواز بی نشانی دارد دماغ جاهم
بشکن غبار امکان تا بشکنی کلاهم
سر رشتهٔ جنونم گیسوی کیست یا رب
شد دهر سنبلستان از پیچ و تاب آهم
دریای جستوجو را بی پا و سر حبابیم
[...]
ای شیخ پاک دامن ای پادشاه شاهم
آخر بگو خدا را تا چیست روی راهم؟
صد بار اگر گناه است این عشق پر گناهم
حاشا اگر بهشت است بی دلستان نخواهم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.