به هر طرف که هوای سفر شکست کلاهم
همان شکست شد آخر چو موج توشهٔ راهم
خیال موی میانکه شدگره به دل من
که عرض معنی باریک می دهد رگ آهم
بهگلشنیکه ادب داشت آبیاری حیرت
نمو ز جوهر آیینه وامکردگیاهم
کفیل عافیت من بس است وضع ضعیفی
ز رنگ رفته همان سر به بالش پرکاهم
به صفحهای که نویسند حرفی از عمل من
خطاست نقطهاش از انفعال کار تباهم
به جز وبال چه دارد سواد نسخهٔ هستی
بس است آفت مورکلف به خرمن ماهم
به قطرگی ز محیطم مباش آنهمه غافل
اگر چه مویکمر نیستم حبابکلاهم
عبث درین چمنم نیست پر فشانی الفت
چو صبح بویگلی دارد آشنایی آهم
چه ممکنست نبالد به عجز ریشهٔ جهدم
شکست آبله میافکند چو تخم به راهم
به جلوهٔ تو ندانم چسان رسم بیدل
به خود نمیرسم از بسکه نارساست نگاهم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی از ناامیدی و ضعف در زندگی اشاره دارد. شاعر از شکستهای متوالی در سفر و زندگی صحبت میکند و به تأثیر خیال و محبت بر دلش اشاره میکند. او از وضع ضعیف خود به عنوان نوعی عافیت یاد میکند و میگوید که در زندگی تنها وبال و زحمت دارد. در ادامه، به تلاشهای ناکام و ناتوانیهایش در تغییر و پیشرفت میپردازد و در نهایت به ناتوانی از رسیدن به معشوق و نیاز به توجه و عشق اشاره میکند. احساسات غم، ناامیدی و دلتنگی در سراسر شعر مشهود است.
هوش مصنوعی: هرجا که تصمیم به سفر گرفتم و ناامید شدم، کلاه من هم به همان حال درآمد. در نهایت، همچنان که از موج دریا به سوی مقصد میروم، بار سفرم نیز به همان اندازه متلاطم است.
هوش مصنوعی: تصویر موی باریك و زیبای او در دل من گره میخورد و این احساس عمیق، به چنان حالتی میرسد که رگهای آهم به وضوح معنا را میرسانند.
هوش مصنوعی: در باغی که نظم و ادب حاکم بود، آب زندگی با شگفتی از عمق وجود من به مایهای درخشان و پاک بهرهبرداری میشود.
هوش مصنوعی: کسی که مسئولیت سلامتی من را دارد، کافی است و من به دلیل نداشتن قدرت و توانمندی، به سر بر بالشی نرم و راحت میگذارم.
هوش مصنوعی: در این جمله، نویسنده به این نکته اشاره میکند که اگر کسی دربارهٔ کارهای او نظر منفی یا انتقادی میدهد، این نظرافتاده از ناتوانی یا بیعملی خود اوست. یعنی این انتقادات به نوعی نشاندهندهٔ کمبود تلاش یا فعالیت در خود شخص است.
هوش مصنوعی: جز گناه و عذاب، چیز دیگری از زندگی به دست نمیآید و باران بلا تنها بر سر ما میبارد.
هوش مصنوعی: از محیط اطراف خود غافل نباش؛ هرچند که من در ظاهر شبیه حبابی در کلاه خودم هستم و به شکل فیزیکی در دسترس نیستم.
هوش مصنوعی: در این گلزار، بیدلیل حسرت نمیخورم، چون دوست داشتن و محبت مانند صبحی است که بوی گل را به همراه دارد و برای من آشناست.
هوش مصنوعی: ممکن نیست که تلاش من به خاطر ناتوانی ضعیف شود؛ همانطور که دانههای آبله بر زمین میافتند، تلاشهایم هم به ثمر نخواهد نشست.
هوش مصنوعی: من نمیدانم چگونه به زیبایی تو نزدیک شوم، چون چشمم آنقدر ناقص است که نمیتوانم به خودم برسم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گناه عشق بتان گر چه ساخت نامه سیاهم
بس است خط عذار تو عذرخواه گناهم
نه قطره هاست ز اشکم به روز زرد فتاده
ز دست آبله ها چهره از زباله آهم
هزار تن بودم کاشکی که بهر قدومت
[...]
دو هفته رفت که ننواختی به نیم نگاهم
هنوز وقت نیامد که بگذری ز گناهم
کرشمهای که نکاهد ز حسن اگر بنوازی
به لطف گاه به گاه و نگاه ماه به ماهم
میان ما و تو سد گونه خشم شد همه بیجا
[...]
در انتظار تو شد عمرها که چشم به راهم
مپیچ سر ز نیازم، متاب رخ ز گناهم
چه لذت است ببین انتظار آمدنت را
که در برابر چشم منی و چشم به راهم
مرا همای خرد گو به فرق سایه میفکن
[...]
کباب عافیتم بیدماغ افسر جاهم
چو شمع خواب فراغت بس است ترک کلاهم
غبار وادی الفت سوار ناز که دارد
مقیم سایهٔ بال هماست بخت سیاهم
دبیر حشر ز اعمال من شمار چه گیرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.