سراغ عیش ز عمر نمانده میگیرم
اثر ز آتش در آب رانده میگیرم
رمید فرصت و من غرهٔ خیال که من
سوار توسن برق جهانده میگیرم
سحر گذشت و شب آمد بیا که باز چو شمع
رهی ز یاس به پایان رسانده میگیرم
به وادیی که کشد حرص تشنهکام زبان
عرق ز جبههٔ خجلت دمانده میگیرم
هلاک بوی لبی بودم انتظارم گفت:
غمین مشو بهکنارش نشانده میگیرم
مرا همین سبق از مکتب ادب کافیست
که نام یار به لب نگذرانده میگیرم
زناله تا نفس واپسین یقینم نیست
که دامنکه به دست فشانده میگیرم
به ضبط عمر سبکرو شتابم اینهمه نیست
عنان دو روز دگر هم دوانده میگیرم
گذشتهام به رکابگذشتگان و هنوز
سراغ خود به قفا بازمانده میگیرم
سواد نامه چو صبحم نهان نمیماند
نفس دو سطر هواییست خوانده میگیرم
چو شمع بیدل اگر صد رهم شهیدکنند
دیت زگردن شمشیر رانده میگیرم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زندگی و گذر زمان میپردازد و احساسات عمیق خود را نسبت به عشق و سرنوشت بیان میکند. او از حسرتی که در او وجود دارد سخن میگوید و به جستوجو برای خوشی و لذت در زندگی اشاره میکند. شاعر در اینباره تأمل میکند که چگونه زمان سپری میشود و او هنوز به دنبال یافتن خود و عشقش است. همچنین او با تأکید بر تأثیرات عاطفی و احساسی خود، به انتظار و آرزوهایش برای رسیدن به محبوبش اشاره میکند و در نهایت از سرنوشت و حیاتش به عنوان موضوعاتی پیچیده و معنادار یاد میکند. تم شعر در کل حول محور غم، عشق، و گذر زمان میچرخد.
هوش مصنوعی: به دنبال لذت و خوشی در زندگی هستم، حتی اگر از عمرم چیزی نمانده باشد و مانند آتش که در آب خاموش میشود، آثارش را جستجو میکنم.
هوش مصنوعی: فرصت از دستم رفته و من به خیال خودم امیدوارم که بر اسب برقآسا و روشنایی دنیا سوار میشوم.
هوش مصنوعی: صبح سپری شده و شب فرا رسیده، بیا که دوباره مانند شمع، از ناامیدی عبور کرده و لحظهی خوشی را غنیمت بشمارم.
هوش مصنوعی: به جایی میروم که اشتیاق و حرص در آنجا وجود دارد و زبانم از شرم و خجالت عرق میریزد.
هوش مصنوعی: من به خاطر بوی لبانی که دوست دارم، در حال نابودی هستم. اما او به من میگوید: غمگین نباش، زیرا من تو را کنار خودم جای میدهم و از می خوشم مینوشم.
هوش مصنوعی: همین که در مکتب ادب یاد گرفتهام که نام محبوب را بر زبان نیاورم، برای من کافی است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که نفس به آخر برسد، از حقیقتی که در دل دارم مطمئن نیستم و نمیدانم آیا میتوانم آنچه را که در دست دارم، نگهدارم یا نه.
هوش مصنوعی: من به سرعت در حال گذراندن عمرم هستم و این همه شتابی که دارم، به خاطر این است که دو روز دیگر هم مجبور هستم به همین شکل ادامه دهم.
هوش مصنوعی: من زندگیام را بر پایه تجربیات گذشتهها ساختهام، اما هنوز هم به دنبال شناخت خودم از گذشتهام هستم.
هوش مصنوعی: سواد نامه مانند صبحی است که هرگز پنهان نمیشود. نفسِ دو سطر مانند هوایی است که میخوانم و درک میکنم.
هوش مصنوعی: اگر مثل شمعِ بیدل باشم و هر بار که آسیب ببینم جانم را فدای عشق کنم، باز هم از زیر تیغی که بر گردن من است، رهایی نخواهم یافت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.