چو ماه نو به چندین حسرت از خود کام میگیرم
جنونها میکند خمیازه تا یک جام میگیرم
به این گوشی که معنی از تمیزش ننگ میدارد
طنین پشهای گر بشنوم الهام میگیرم
ز فهم مدعا پر دورم افکندهست موهومی
همه با خویش اگر دارم سخن پیغام میگیرم
کمینگاه دو عالم غفلتم از قامت پیری
امل هر جا پرد در حلقهٔ این دام میگیرم
هوای کعبهٔ شوقی به شور آورد مغزم را
که چون شمع استخوان را جامهٔ احرام میگیرم
به یاد چشم او چندان جنون آماده است اشکم
که هر مژگان فشردن روغن از بادام میگیرم
ضعیفی گر به این اقبال بالد پایهٔ نازش
به زیر سایهٔ دیوار چندین بام میگیرم
به ذوق پایبوست هیچ جا خوابم نمیباشد
همین در سایهٔ برگ حنا آرام میگیرم
چو موی کاسهٔ چینی اگر بالد شکست من
شبیخون میزنم بر چین و راه شام میگیرم
ز خاموشی معاش غنچهام تا کی کشد تنگی
لبی وا میکنم گل میفروشم جام میگیرم
به آسانی دل از بار تعلق وا نمیگردد
ز پیمان جنونکیشان گسستن وام میگیرم
تمتع چیست زبن بیحاصلانم چون نگین بیدل
زبانم میخراشدگرکسی را نام میگیرم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر حسرتها و آرزوهای شاعر است که از یک زندگی پر از درد و تلخی حکایت میکند. او با احساسات عمیق و جنون آلود خود، به دنبال آرامشی میگردد که از طریق می و عرفان به دست میآید. شاعر اشاره میکند که برای درک عمیقتری از زندگی و حقیقت به تأملات درونی و نشانهها توجه دارد. او از سایه پیرى، عشق، و یأس صحبت میکند و به دنبال لحظاتی است که بتواند از بار مشکلات و وابستگیهای دنیوی رها شود. در نهایت، او به جستجوی زیبایی و معنای واقعی زندگی در دل جنون و تنهاییاش ادامه میدهد.
هوش مصنوعی: من همچون ماه نو، از حسرتهای زیادی که دارم، به خودم میچشم و احساس دیوانگی و دلتنگی میکنم تا زمانی که یک لیوان شراب بنوشم.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به نوعی از گوش دادن اشاره میکند که هنگامی که از چیزهای بیارزش و کوچک مانند صدای پشهای از آن الهام میگیرد، احساس ننگ میکند. این نشاندهندهی حساسیت شاعر به جزئیات و ناپایداری مفهومهای عمیق است. او گویی همیشه در جستجوی معنا در هر صدای ریز و بیاهمیت است.
هوش مصنوعی: فهمیدن مقصود از من دور است و گمراهی مانع از درک من شده است. اگرچه با دیگران صحبت میکنم، تنها پیامهای خود را دریافت میکنم.
هوش مصنوعی: من در دام غفلت خود گرفتار شدم و این ناتوانی و آرزوهای بیهودهام موجب میشود که همیشه در کمینگاههای مختلف زندگی به دنبال بهترینها باشم و هر جا که برسم، خود را در حلقهی این درد و فریب احساس میکنم.
هوش مصنوعی: هوا و فضای کعبه به شدت در من اشتیاق و هیجان ایجاد کرده است، بهطوری که احساس میکنم مانند شمع، تنم را در لباس احرام میپوشانم.
هوش مصنوعی: به خاطر یاد آن چشم، اشکهایم به شدت و با جنون جاری میشود که حتی با هر بار فشردن مژگانم، مانند روغن بادام روان میگردد.
هوش مصنوعی: اگر فرد ضعیفی به این خوششانسی برسد، بهراحتی میتوانم به زیر سایهی دیوار چندین سقف پناه ببرم.
هوش مصنوعی: به خاطر عشق تو هیچجا نمیتوانم آرام بخوابم، فقط در سایهٔ درخت حنا میتوانم استراحت کنم.
هوش مصنوعی: اگر موهای کاسهٔ چینی را بشکنند، من به ناگاه به چین حمله میکنم و به سمت شام میروم.
هوش مصنوعی: از سکوت زندگیام چقدر باید صبر کنم؟ لبی که بسته است، نمیتواند ادامه پیدا کند. پس من خودم را آزاد میکنم، گل میفروشم و جامی میگیرم.
هوش مصنوعی: دل به راحتی از وابستگیها جدا نمیشود، از کسانی که در عشق دیوانهوار هستند، قرض میگیرم تا این پیمان را بشکنم.
هوش مصنوعی: لذت و خوشی چیست برای من که از افراد بیفایده است، چون زبانم مانند نگین بیدل به خاطر این موضوع زخم میخورد وقتی که نام کسی را به زبان میآورم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.