قیامت میکند حسرت مپرس از طبع نا شادم
که من صد دشت مجنون دارم و صد کوه فرهادم
زمانی در سواد سایهٔ مژگان تأمل کن
مگر از سرمه دریابی شکست رنگ فریادم
حضور نیستی افسون شرکت بر نمیدارد
دو عالم با فراموشی بدل کن تا کنی یادم
گرفتار دو عالم رنگم از بیرحمی نازت
امیر الفت خود کن اگر میخواهی آزادم
چو طفل اشک درسم آنقدر کوشش نمیخواهد
به علم آرمیدن لغزش پاییست استادم
به سامان دلم آوارهٔ صد دشت بیتابی
ز منزل جادهام دور است یا رب گم شود زادم
طراوت بردهام از آب و گرمی از دل آتش
چو یاقوت از فسردن انفعال صلح اضدادم
فلک مشکل حریف منع پروازم تواند شد
چو آواز جرس گیرم قفس سازد ز فولادم
درین صحرای حیرت دانه و دامی نمیباشد
همان چون بلبل تصویر نقاش است صیادم
علاج خانهٔ زنبور نتوان کرد بی آتش
رکاب ناله گیرم تا ستاند از فلک دادم
نفس را دام الفت خوانده ام چون صبح و زین غافل
که بیرون میبرد زین خاکدان آخر همین بادم
غبار جان کنی بر بال وحشت بستهام بیدل
صدای بیستونم قاصد مکتوب فرهادم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان حسرتها و درونمایههای عاشقانه و ناامیدی خود میپردازد. او از غم و ناراحتیِ درونش میگوید و این که با وجود دشتها و کوههای عشق، هنوز دچار حسرت است. شاعر به بررسی حال و احوال خویش پرداخته و از فقدان و فراموشی موضوعات مهم مینالد. او همچنین به تلاش و کوششهای خود برای دستیابی به آرامش و آزادی اشاره میکند. در نهایت، شعر به درد و رنجهای روحی و جستجوی امید و خوشی در میان مشکلات زندگی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، نگران نباش و از طبیعت همیشه ناراحتم سوال نکن؛ زیرا من در دل خود صد دشت پر از عشق مجنون و صد کوه از عظمت فرهاد را دارم.
هوش مصنوعی: مدتی به تیرگی سایهٔ مژههای معشوقه فکر کن، شاید بتوانی از سیاهی سرمه بفهمی که چطور فریاد دلbroken است.
هوش مصنوعی: حضور تو موجب جادو و سحر نمیشود، پس دو عالم را با فراموشی تغییر بده تا من را به خاطر بسپاری.
هوش مصنوعی: مجبور شدهام در دنیای مختلف به خاطر زیبایی و بیرحمی تو، ای محبوب. اگر دوست داری که من آزاد باشم، به محبت خودم بپرداز.
هوش مصنوعی: مثل یک کودک، برای یادگیری علم باید سخت تلاش کنی؛ اما اگر یک قدم لغزش داشته باشی، این نشان میدهد که هنوز در یادگیری ناپُخته هستی.
هوش مصنوعی: دلم آواره و بیقرار است و در جستجوی آرامش، اما از جادهای که مرا به منزل برساند دور هستم. ای کاش فرزندم گم شود تا از این بیقراری رهایی یابم.
هوش مصنوعی: من از آب زندگی و گرمای آتش، طراوت و شور و شوق گرفتهام؛ مانند یاقوت که از سردی و بیحالی رهایی یافته است. در این حالت، با وجود تضادهایی که در زندگی وجود دارد، من به آرامشی عمیق دست یافتهام.
هوش مصنوعی: آسمان نمیتواند مانع پرواز من شود؛ وقتی که صدای جرس را میشنوم، قفسی از فولاد برایم میسازد.
هوش مصنوعی: در این دنیای پر از سردرگمی و سوالات، هیچ چیز ثابت و قابل اتکایی وجود ندارد. مانند بلبل که تصویر یک نقاشی است، من در دام تصویر یا توهمی از حقیقت گرفتار شدهام.
هوش مصنوعی: برای بهبود خانهٔ زنبور نیاز به تلاش و کوشش است. من با درد و رنج خود از آسمان درخواست کمک میکنم تا بتوانم آنچه را که در اختیار دارم به دست آورم.
هوش مصنوعی: من نفس را به دام محبت تشبیه کردهام، چون صبح زود که بیدار میشوی، اما غافل از اینکه در نهایت این نفس، همانند باد، ما را از این دنیای خاکی بیرون میبرد.
هوش مصنوعی: من در دل وحشتی که بر من سایه افکنده، به صدای کوه بیستون گوش میدهم و مانند فرهاد، پیامی را که به جانم میرسد، میفرستم. غبار کدورتها را از جانم پاک کردهام و خواستهام را به گوش میرسانم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دگر بار ای مسلمانان به قلاشی در افتادم
به دست عشق رخت دل به میخانه فرستادم
چو در دست صلاح و خیر جز بادی نمیدیدم
همه خیر و صلاح خود به باد عشق در دادم
کجا اصلی بود کاری که من سازم به قرایی
[...]
ز شوق آنکه خواند نامهام را آنچنان شادم
که در وقت نوشتن میرود نام خود از یادم
به خون دل نوشتم نامه و سویش روان کردم
بخواند یا نه باری من نیاز خود فرستادم
دلم بیاختیار از بخت جوید هردم آزادی
[...]
تو چون رفتی به سلطان خیالت ملک دل دادم
غرض از چشم اگر رفتی نخواهی رفت از یادم
تو آن صیاد بیقیدی که با قیدم رها کردی
من آن صیدم که هرجا میروم در دام صیادم
اگر روزی غباری آید و گرد سرت گردد
[...]
گرچه بی ثمر مانند سرو و بید و شمشادم
زسنگ کودکان آسوده از پیوند آزادم
خوشا صیدی که داند کیست صیادش من آن صیدم
که از ذوق گرفتاری ندانم کیست صیادم
ز گفت و گوی سرد ناصحان برخود نمی لرزم
[...]
به کوی عشق در پیری چنان از پای افتادم
که تا روز قیامت برنخواهد خاست فریادم
چو من بیحاصلی آخر به کام عشق میآید
نبودی عشق، از بهر چه میکردند ایجادم
هوس را پایه بر کامست زان سست است دیوارش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.