ای دلت حسرت کمین انتخاب صبحدم
نقطهای از اشک کن اندرکتاب صبحدم
عمر در اظهار شوخی پر تنک سرمایه است
یک نفس تاکی فروشد پیچ و تاب صبحدم
تیرهروزان جنون را هست بیانداز چرخ
چاک دل، صبح طرب؛ داغ، آفتاب صبحدم
هر دل افسرده داغ انتظار فیض نیست
آفتابست آنکه میبینی لباب صبحدم
وحشت ما بر تعلق دامنی افشانده است
تکمه نتوان یافت در بند نقاب صبحدم
عالم فرصت ندارد از غبار ما سراغ
میدود این ریشه یکسر در رکاب صبحدم
آسمانگر بیحسد میبود در ایثار فیض
دیدههای اخترش میداشت تاب صبحدم
رنج الفت را علاج از غیر جستن آفت است
رعشه بر مخمور می میبندد آب صبحدم
نشئهٔ غفلت به هر رنگی که باشد مفت ماست
کاش ما را واگذارد دل به خواب صبحدم
از توهم چند خواهی زیست مغرور امل
ای نفس گمکرده درگرد سراب صبحدم
گر قدت خمکرد پیری راستی مفت صفاست
در دم صدق است بیدل فتح باب صبحدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر افکاری عمیق درباره زندگی، زمان و حسرت را به تصویر میکشد. شاعر به زیبایی صبح و آغاز جدید اشاره میکند و ناپایداری عمر را یادآوری میکند. او به دلهای افسرده و انتظاراتی که به ناامیدی منجر میشوند، پرداخته و بر اهمیت بهرهبرداری از فرصتها تأکید میکند. همچنین، اشارهای به غفلت و خواب آلودگی انسانها دارد و به جستجوی حقیقت و واقعیت در زندگی تاکید میکند. در نهایت، شاعر به پیری و صداقت اشاره کرده و چالشهای زندگی را در مسیر رسیدن به درک عمیقتر از وجود مطرح میکند.
هوش مصنوعی: ای دل، در حالی که حسرت میخوری، میتونی مثل یک نقطه از اشک که در کتاب صبحدم نوشته شده، خودت رو با انتخابی تازه و زیبا پر کنید.
هوش مصنوعی: زندگی در بیان شوخی و بازی، زمان کمی را برای ما باقی میگذارد. پس چرا این لحظات را در پیچیدگیها و ناز و نوازهای صبحگاه صرف کنیم؟
هوش مصنوعی: در روزهای سخت و پرآشفتگی، دلهای شکسته و غمگین در انتظار روشنی و شادی صبحانه هستند. این صبح، که با آفتاب جدید همراه است، میتواند داغی از درد و رنج را به روشنی و شادابی تبدیل کند.
هوش مصنوعی: هر کسی که دلش غمگین و ناامید است، به این دلیل نیست که خوشبختی ممکن نیست. روشنایی و امید مثل آفتاب، در انتظار است و تو تنها باید به آن نگاه کنی تا زیبایی و خوشحالی صبح را ببینی.
هوش مصنوعی: ترس و هراسی که ما داریم، نگهداری و حفاظت از چیزی را دشوار کرده است و پیدا کردن دکمهای برای باز کردن پوشش صبحگاهی بسیار سخت شده است.
هوش مصنوعی: دنیا فرصت ندارد تا از سر و صدای ما آگاه شود، زیرا تمام وجود ما به پیوستگی و تعهد به صبح روشن اشاره دارد.
هوش مصنوعی: اگر آسمان بدون حسد بود و در بخشش فیض داشت، چشمان ستارهاش در صبحگاه روشنایی بیشتری میداشت.
هوش مصنوعی: اگر کسی به عشق و دوستی دچار درد و رنج شود، نمیتواند به غیر از خود عشق، درمانی برای آن پیدا کند. همانطور که چگونگی اثر نوشیدن شراب در صبح زود، دلیلی بر این امر است.
هوش مصنوعی: هر نوع بیخبری و غفلت که بر ما حاکم باشد، بیدلیل و بیمقصد است. کاش دل ما را به خواب صبح رها کند تا از این حالت خارج شویم.
هوش مصنوعی: ای نفس، دیگر به پندارهای بیپایه دل خوش مکُن، چرا که گم شدهای و در آرزوهای واهی گرفتار شدهای، همچون کویری که در سپیدهدم تصویر آب را میبیند اما واقعیت ندارد.
هوش مصنوعی: اگر جوانی خود را از زیر بار پیری خم کند، به راستی که در صداقت و راستگویی، صفای باطنی بر او حاکم است. در لحظهای از صدق و راستگویی، بیدل به بیداری و روشنایی صبح میرسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میرسد گویند باز آن آفتاب صبحدم
صبحکی خواهد دمید ای من خراب صبحدم
ناله یکسر نغمهٔ ساز شب اندوه ماست
دیدهٔگریان همان جام شراب صبحدم
تخم اشکی چند در چاک جگر افشاندهایم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.