سعی روزیکاهش است ای بیخبر چشمی بمال
آسیاها شد درین سودا تنکتر از سفال
از کدورت رست طبعی کز تردد دست بست
آب خاک آلوده را آرام میسازد زلال
دستگاه جاه، اصلش واضع شور و شر است
میخروشد سیم و زر تا حشر در طبع جبال
از فضولیهای طاقت عافیت آواره است
غیر پرواز آتشی دیگر ندارم زیر بال
لب به حاجت وامکن ساز غنا این است و بس
آب گوهر میزند موج از زبان بیسؤال
با عرق یارب نیفتد کار غیرتزای مرد
الحذر از خندهٔ دندان نمای انفعال
میکند بیکاریت نقاش عبرتگاه شرم
چون شود افسردهروها سازد اخگر از زگال
حسن نیرنگ جهان پوچ تا آمد به عرض
بر جبین رنگ سیاهی ریخت ابروی هلال
خواه بر گردون علم زن خواه آنسوتر خرام
ای سحر زین یکدودم چندانکه میخواهی ببال
انتخاب نسخهٔ جمعیت هستی است فقر
عاشق بخت سیه میباشد این جا خال خال
گامی از خود رفتهام وقتی به یاد گیسویی
نقش چینم تا کنون بو میکنم ناف غزال
از عدم هستی و از هستی عدم گل میکند
بالها در بیضه دارد بیضهها در زبر بال
انجمنها رفت بیدل با غبار رنگ شمع
تا قدم بر خود نهادم عالمی شد پایمال
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تمایلات انسانی و چالشهای زندگی اشاره دارد. شاعر از حالت ناامیدی و بیخبری بعضی افراد صحبت میکند که در تلاشاند تا به حقیقت برگردند. او به تضاد بین ظاهر و باطن اشاره میکند و میگوید که واقعیتهای تلخی در زندگی وجود دارد، مانند ناپایداری ثروت و قدرت. همچنین، شاعر از زیباییها و ناپایداری عشق و زندگی مینویسد و به جستجوی معنا و حقیقت در میان این دوگانگیها میپردازد. در نهایت، او به نوعی از عرفان و سرگردانی در دنیای مادی اشاره میکند و نیاز به درک عمیقتری از هستی و واقعیتها را بیان میکند.
هوش مصنوعی: لطفاً بدان که تلاش برای به دست آوردن روزی، کار آسانی نیست. در این مسیر، چشمت را به واقعیتهات باز کن؛ چون در این دنیای پر competition، اوضاع به قدری سخت شده است که حتی میتواند از یک ظرف سفالی هم شکنندهتر باشد.
هوش مصنوعی: طبیعتی که از کدورت و تردید رهایی یافته، مانند آبی زلال است که خاک آلوده را پاک و آرام میکند.
هوش مصنوعی: دستگاه سلطنت، در اصل باعث ایجاد آشوب و شورش است و ثروت و جواهرات به طرز فزایندهای در دستانشان در حال افزایش و خروش است تا زمانی که تمام جهان به هم بپیچد.
هوش مصنوعی: من به خاطر کنجکاوی و بیتابیام، در وضعیتی آشفته و بیآرام به سر میبرم و حالا جز پرواز، هیچ چیز دیگری برای سرکشی نداشتهام.
هوش مصنوعی: لب باز نکن برای درخواست؛ زیرا این زندگی پر از ثروت و نعمت است. آب جواهرات از دل دریا به زبان بیسؤال میجوشد.
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی هشدار میدهد که در شرایط سخت یا خطرناک، نباید به راحتی اعتماد کرد و نباید تسلیم خندهها و نمایشهای فریبنده شد. باید هوشیار بود و مراقب خطرات احتمالی بود، به خصوص در موقعیتهایی که ممکن است شجاعت و غیرت انسان به چالش کشیده شود.
هوش مصنوعی: نقاشی از احساسات و تجربیات تلخ زندگی به تصویر کشیده میشود. وقتی که انسانها با غم و افسردگی روبرو میشوند، این احساسات میتوانند به جرقههایی از آگاهی و درک عمیقتر تبدیل شوند.
هوش مصنوعی: زیبایی فریبنده جهان بیخود است؛ وقتی که ناپاکی به چهره میآید، رنگ سیاه بر ابروهای هلال مینشیند.
هوش مصنوعی: بیا و بر افراز علم، یا در جایی دیگر با زیبایی و لطافت قدم بزن. ای سحر، به من این امکان را بده که هر قدر میخواهی به اوج بروم و بلند شوم.
هوش مصنوعی: انتخاب به معنای جمعآوری تجربیات و احساسات در زندگی است. در این جا، فقر به نوعی عشق به سرنوشت بد و تلخ تعبیر شده است. جایی که به وضوح فاصلهها و ناکامیها دیده میشود.
هوش مصنوعی: هر زمان که به یاد گیسوی همچون چین آن معشوق میافتم، حس میکنم که یک قدم از خودم فاصله گرفتهام و هنوز هم بوی خوشی که از ناحیهی ناف غزال میآید را استنشاق میکنم.
هوش مصنوعی: از عدم و نیستی وجود، موجوداتی پدید میآیند و در همین حال، اشکال و موجودات دیگر هم در حال ظهور و رشد هستند. بالها به نوعی نشانهای از این فرایند تبدیل و آغاز زندگی هستند، جایی که موجودات جدید در تلاش هستند تا به دنیا بیایند و بال بگشایند.
هوش مصنوعی: جمعیتها به همراه بیدل با غبار و رنگ شمع رفتند، و زمانی که من قدمی برداشتم، جهانی زیر پا قرار گرفت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مهرگان آمد گرفته فالش از نیکی مثال
نیک وقت و نیک جشن و نیک روز و نیک حال
فال فیروزی و زرّست : آسمان و بوستان
کان یکی پیروزه جامه است این دگر زرّین نهال
گرد برگ زرد او بر چفته شاخ زرد خوش
[...]
اهل گردون دوش چون دیدند بر گردون هلال
خرمی کردند و فرخ داشتند او را بفال
با دعا و با تضرع دستها بر داشتند
پنج حاجت خواستند از کردگار ذوالجلال
نصرة دین و دوام دولت و امن جهان
[...]
تا شمر چون درع داودی شد از باد شمال
گشت چون تخت سلیمان گلبن از حسن و جمال
در ببارد از هوا هر ساعتی ابر بهار
مشگ پالد بر زمین هر ساعتی باد شمال
کرد چون عمان زمین را اشگ ابر قطره بار
[...]
عید را با مهرگان هست اتفاق و اتصال
هر دو را دارند اهل دولت و ملت به فال
اتفاق و اتصال هر دو بر ما خرم است
مرحبا زین اتفاق و حبذا زین اتصال
عید آیینی است کز وی هست ملت را شرف
[...]
بس کنید آخر محال ای جملگی اصحاب مال
در مکان آتش زنید ای طایفهٔ ارباب حال
زینهار و زینهار از گرم رفتن دم زنید
زین یجوز و لایجوز و خرقه و حال و محال
خرقهپوشان گشتهاند از بهر زرق و مخرقه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.