مهرگان آمد گرفته فالش از نیکی مثال
نیک وقت و نیک جشن و نیک روز و نیک حال
فال فیروزی و زرّست : آسمان و بوستان
کان یکی پیروزه جامه است این دگر زرّین نهال
گرد برگ زرد او بر چفته شاخ زرد خوش
راست پنداری که بدر آویختستی از هلال
بگذرد باد شمال ایدون که نشناسی که او
دستهای ناقد زرّست یا باد شمال
آسمان پاکست و یکپاره در او ابر سیاه
یافته است از بزمگاه خسرو مشرق مثال
جام پیروزه است گوئی بیضه عنبر درو
پیش شاهنشاه پیروز اختر نیکو خصال
عالم فضل و یمین دولت و اصل هنر
حجت یزدان ، امین ملت و عین کمال
کامگاری را ثبات و نامداریرا سبب
پادشاهی را صلاح و شهریاری را جمال
داور بی مثل و نیکو سیرت و عالی صله
خیر بخش بی ریا و جنگ جوی بیملال
خادم او باش تا مردان ترا خدمت کنند
سائل او باش تا شاهان کنند از تو سؤال
جز بجان اندر ، سنان او نیابد ره همی
کآب دادستش بخون دشمنان روز قتال
مژه از چشم عدو یک یک بنیزه بر کند
ور بخواهد در نشاند هم بجای او نصال
خاک و باد و آب و آتش طبع ازان شد که اسب اوست
خاک طاقت ، آب گردش ، باد پا ، آتش نعال
از غزال و کوه اگر نسبت ندارد پس چرا
گه ثبات کوه دارد گاه انگیز غزال
آلت روز شتاب و منزل روز سفر
نزهت روز شکار و قلعۀ روز نزال
آلتست آری ولیکن آلتی کش نیست عجز
منزل است آری ولیکن منزلی کش نیست هال
آلتست آری ولیکن روزگارش زیر دست
قلعه است آری ولیکن آفتابش کوتوال
آفتاب عقل و رای و روح طبع و دهر عزم
آسمان قدر و زمانه دولت و دریا نوال
این جهان و آن جهان در زیر مهر وجود اوست
مهر او حسن المآب وجود او خیرالمنال
همت عالیش را گوئی عیال است ای عجب
هرچه بشناسی ز هستی جز خدای ذوالجلال
گوهری باشد که در گنجد بدو چندین هنر
همتی باشد که در گنجد بدو چندین عیال
فایدۀ دیدار بیش از دیدن او خیر نیست
گر نبینندش بود دیدار بر دیده و بال
اعتدالست التفانش مر طبایع را نگر
کار ناید زان طبایع کو بماند ز اعتدال
هیچ هندو ننگرد از بیم او در آینه
زانکه جوید روی خویش از تیغ او بیند خیال
تیغش ایشانرا شبی دادست کآنرا روز نیست
روی ایشان بیشتر زانست همرنگ لیال
در بلاد و بیشه های هندوان از بیم او
مرد حاسد بر زنست و شیر حاسد بر شکال
گنجهای هندوانرا شاه غارت کرده بود
مانده بود آن پیشروشان تنگدست و سست حال
تیر شاه از کشتگان در جنگ چندان برکشد
تا ز بس پیکان زرین باز گرد آیدش مال
بودنی داند چنان گوئی که بی تدبیر او
مر کواکب را بیکدیگر نباشد اتصال
تا نبارد قطرۀ باران ز آتش بر زمین
تا نسوزد آتش سوزنده در آب زلال
بر زیادت باد عمر و روزگار ملک او
ساعت او روز باد و روز ماه و ماه سال
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن درباره مهرگان و جشنهای مرتبط با آن است که نماد نیکی و پیروزی است. شاعر وصفی زیبا از آسمان و زمین میآفریند و به ویژگیهای پادشاهی نیکوکار میپردازد. او به صفات مثبت از جمله فضل، قدرت، و جمال پادشاه اشاره میکند که باعث ثبات و پیشرفت کشور میشود. همچنین از طبیعت سخن گفته و ارتباط آن را با قدرت و عظمت پادشاهانه بررسی میکند. در نهایت، به قدرت حاکم و تأثیر او بر زندگی مردم و جهان اشاره دارد و آرزوی طول عمر و سلامت برای او میکند.
هوش مصنوعی: مهرگان رسیده و جشن آن با خوشی و نیکی برگزار میشود. این زمان، زمان خوبی است برای جشن گرفتن و همچنین حال و روز خوبی را تجربه کردن.
هوش مصنوعی: رنگ آسمان و باغ به گونهای است که یکی از آنها مثل جامهای پیروزیبخش به نظر میرسد و دیگری به شکل نهالهای زرین است.
هوش مصنوعی: برگهای زردی که به شاخهای زرد چسبیدهاند، به قدری زیبا و خوش ساختارند که گویی از هلال ماه آویزان شدهاند.
هوش مصنوعی: باد شمال خواهد وزید، اما تو نمیدانی که آیا او دستان با قدرتی چون طلاست یا خود باد شمال است.
هوش مصنوعی: آسمان صاف و پاک است، اما در آن ابر سیاهی دیده میشود که به مانند میهمانی از سرزمین خاور به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که جامی که در دست است، شبیه به تخم عنبر میباشد و به خاطر درخشش و زیباییاش، در برابر پادشاه پیروز و خوشخلق قرار دارد.
هوش مصنوعی: عالمی که دارای فضیلت و برکت است، دولتی نیکو دارد و خاستگاه هنر است. او نماینده خداوند و حافظ ملت است و تجلی کمال و زیبایی به شمار میآید.
هوش مصنوعی: بدست آوردن خوشبختی و موفقیت نیاز به ثبات و اعتبار دارد، و برای رسیدن به مقام پادشاهی، باید درستی و صلاح را در نظر داشت. همچنین، زیبایی و جذابیت در رهبری اهمیت دارد.
هوش مصنوعی: داور بینظیر و بافضیلت که رفتار خوبی دارد و احسانش خالص است، همواره در تلاش برای رفع مشکلات و برطرف کردن ناعدالتیها است.
هوش مصنوعی: اگر به خدمت او بپردازی، مردان بزرگ به تو خدمت خواهند کرد. اگر نیازمند و درخواستکنندهی او باشی، شاهان از تو سوال خواهند کرد.
هوش مصنوعی: تنها در جان اوست که میتواند راهی بیابد، زیرا در روز نبرد، آب او با خون دشمنانش آمیخته است.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که اگر دشمن بخواهد، میتواند حتی مژههای چشم را از چشم جدا کند و در صورتی که بخواهد، میتواند آنها را به جای خود قرار دهد. در حقیقت، این سخن اشاره به قدرت و اراده دشمن دارد که میتواند هر چیزی را به دلخواه خود تغییر دهد.
هوش مصنوعی: عناصر طبیعی شامل خاک، باد، آب و آتش به ویژگیهای اسب اشاره دارند. خاک نماد استقامت است، آب نمایانگر حرکت و چرخش است، باد به عنوان نماد سرعت و پا و آتش نشانهای برای روح و زندگی اسب است. این بیت به نوعی بیانگر هماهنگی و ارتباط عمیق بین این عناصر و ویژگیهای یک موجود زنده است.
هوش مصنوعی: اگر غزال و کوه ارتباطی با هم ندارند، پس چرا گاهی کوه ثابت است و گاهی غزال حرکت میکند؟
هوش مصنوعی: در روزها، حال و هوای مختلفی وجود دارد: روزی برای تلاش و فعالیت، روزی برای سفر و گردش، روزی برای شکار و روزی برای مبارزه و نبرد. هر روز ویژگی و حال و هوای خاص خود را دارد که میتواند ما را به سوی فعالیتهای متفاوتی هدایت کند.
هوش مصنوعی: به زبان ساده میتوان گفت که هرچند انسان ابزارهایی دارد اما این ابزارها به تنهایی نمیتوانند او را به مقصد برسانند. همچنین، اگرچه ممکن است انسان در برخی زمینهها ناتوان باشد، اما این ناتوانی به معنای عدم پیشرفت و حرکت نیست. به عبارت دیگر، ابزار و ناتوانیهای فردی، به تنهایی تعیینکننده سرنوشت و تلاشهای او نیستند.
هوش مصنوعی: هر چند که او مقام و جایگاه خوبی دارد، اما زمانهاش تحت کنترل و نظارت است. با این حال، همچنان درخشش و زیباییاش وجود دارد.
هوش مصنوعی: نور عقل و اندیشه و روح ذاتی انسان، همواره در مسیر تصمیمگیری و هدفگذاری قرار دارد. زمان و سرنوشت میتواند به نوعی نعمت و دارایی محسوب شود و به همین ترتیب، زندگی پر از فرصتهای ارزشمند است.
هوش مصنوعی: این جهان و جهان دیگر تحت تأثیر و نور وجود او قرار دارد. محبت او زیبایی و جذابیت وجودش را به همراه دارد و وجود او بهترین مقصد و هدف برای همه است.
هوش مصنوعی: همت والای او را میگویی که وابسته به دیگران است. عجیب این است که هرچه از وجود بشناسی، جز خداوند بزرگ، چیزی نیست.
هوش مصنوعی: این بیت به این معنی است که گوهر (یا الماس) با ارزش میتواند نشانهای از دارایی و توانمندیهای فرد باشد. اگر این گوهر در دل خود هنرها و استعدادهای مختلفی را جای دهد، پس همانگونه هم همت و ارادهی قوی میتواند امکانات و نعمتهای زیادی را در زندگی به همراه داشته باشد. به عبارت دیگر، ظرفیت و توانایی فرد موجب جذب خیرات و برکات بیشتری در زندگیاش میشود.
هوش مصنوعی: فایدهای که از دیدار او به دست میآید، بیشتر از خود دیدن او نیست. اگر کسی او را نبیند، دیدن او بر ظاهر و دل بیفایده است.
هوش مصنوعی: اعتدال و توازن در طبیعت است که سبب میشود همه چیز به درستی عمل کند. اگر طبیعت از این توازن خارج شود، دچار اختلال میشود.
هوش مصنوعی: هیچ هندو نمیتواند با ترس از او به آینه نگاه کند؛ زیرا او چهره خود را از تیغ او میبیند و تنها خیال آن را میکند.
هوش مصنوعی: تیغ او در شب به آنها جراحتی زده که روز نمیتواند نشان دهد. رنگ این زخمها بیشتر از رنگ شب است.
هوش مصنوعی: در سرزمینها و جنگلهای هندی، به خاطر ترس از او، مرد حسود به زنان حسادت میورزد و شیر حسود به حیوانات دیگر.
هوش مصنوعی: شاه هندیان گنجینههایشان را غارت کرده بود و تنها کسانی که باقی مانده بودند، پیشروان آنها بودند که در وضعیتی ضعیف و بیپولی به سر میبردند.
هوش مصنوعی: تیر شاه با کشتن در جنگ، چنان زیاد است که به خاطر انبوهی از پیکانهای طلا، مال و ثروت به او بازگردانده میشود.
هوش مصنوعی: وجودی را میشناسد که گویا اگر او نباشد، ستارهها به یکدیگر پیوندی نخواهند داشت.
هوش مصنوعی: تا زمانی که باران از آتش به زمین نریزد و آتش سوزنده در آب زلال خاموش نشود، هیچ چیزی تغییر نخواهد کرد و همه چیز ادامه خواهد یافت.
هوش مصنوعی: زندگی و زمان او به خوشی و فراوانی سپری شود و هر ساعت، روز، و ماهی که میگذرد، به نیکی و برکت باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اهل گردون دوش چون دیدند بر گردون هلال
خرمی کردند و فرخ داشتند او را بفال
با دعا و با تضرع دستها بر داشتند
پنج حاجت خواستند از کردگار ذوالجلال
نصرة دین و دوام دولت و امن جهان
[...]
تا شمر چون درع داودی شد از باد شمال
گشت چون تخت سلیمان گلبن از حسن و جمال
در ببارد از هوا هر ساعتی ابر بهار
مشگ پالد بر زمین هر ساعتی باد شمال
کرد چون عمان زمین را اشگ ابر قطره بار
[...]
عید را با مهرگان هست اتفاق و اتصال
هر دو را دارند اهل دولت و ملت به فال
اتفاق و اتصال هر دو بر ما خرم است
مرحبا زین اتفاق و حبذا زین اتصال
عید آیینی است کز وی هست ملت را شرف
[...]
بس کنید آخر محال ای جملگی اصحاب مال
در مکان آتش زنید ای طایفهٔ ارباب حال
زینهار و زینهار از گرم رفتن دم زنید
زین یجوز و لایجوز و خرقه و حال و محال
خرقهپوشان گشتهاند از بهر زرق و مخرقه
[...]
کی بود آیا که بنمائی جمال با کمال
زنده گردند ماهیان مرده از آب زلال
درقیاما حشر را حاجت به نفخ صور نیست
بگذرد بر کوی خلقی مژده کوی وصال
در جهنم خوش توان بودن اگر یکبار تو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.