گنجور

 
بیدل دهلوی

عشرت سالگره تا کی‌ات ای غفلت فال

رشته‌ای هست‌که لب می‌گزد ازگفتن سال

بگذر ای شمع ز تشویش زبان آرایی

کاروانهاست درین دشت خموشی دنبال

دعوی عشق و هوس عام فتاده‌ست اینجا

عالم ازکام و زبان عرصهٔ‌کوس است و دوال

دل سخت آینهٔ آتش‌ کبر و حسد است

تب این‌کوه به جز سنگ ندارد تبخال

سعی مشاطه غم زشتی ایجاد نخورد

زنگی از داغ جبین سوخت به آرایش خال

خاکساریست بهاری که چمنها دارد

ای نهال ادب از ربشه مکن قطع وصال

انفعال من وتو با دل روشن چه‌کند

عرق شخص زآیینه نریزد تمثال

عالمست این به غرور تو که می‌پردازد

بوالهوس یک دوسه روزی به خیالات ببال

مه پس از بدر شدن سعی هلالش پیش است

چون به معراج رسد طالب نقص است‌کمال

عشق بیخود ز خودم می‌برد و می‌آرد

رنگ در دعوی پرواز ندارد پر و بال

به‌که چون شمع به سر قطع‌کنی راه ادب

تا ز سعی قدمت سایه نگردد پامال

دیده شوخ نگاهان ز حیا بیخبر است

چه‌کند بیدل اگر نگذرد آب از غربال

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
فرخی سیستانی

تا گرفتم صنما وصل تو فرخنده به فال

جز به شادی نسپردم شب و روز ومه و سال

چه بود فالی فرخنده تر از دیدن دوست

چه بود روزی پیروزتر از روز وصال

بینی آن زلف سیاه از بر آن روی چو ماه

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
ازرقی هروی

از هری گر سوی اوغان شوی، ای باد شمال

باز گویی ز هری پیش ملک صورت حال

گویی: آن شهر، کجا بود دل بخت بدو

شادمان همچو دل مرد سخی وقت نوال

بی تو امروز همی نوحه کند بخت برو

[...]

قطران تبریزی

چه بود بهتر و نیکوتر از این هرگز حال

داد پیدا شد و پنهان شد بیداد و محال

باز رفته بکنار و شده آواره غراب

یافته شیر نیستان و شده دور شگال

ماه چونان شده کو را نبود هیچ خسوف

[...]

سوزنی سمرقندی

حاجب بوم یکی از سپید است بفال

. . . ایگانش چو جلاجل شده دمش چو دوال

خاصه را صید گرفتار میان چنگال

عامه مردم را داده از آن صید حلال

انوری

ای ترا کرده خداوند خدای متعال

داده جان و خرد و جاه و جوانی و جمال

حق آنرا که زبر دست جهانی کردت

که مرا بیهده بی‌جرمی در پای ممال

بکرم یک سخن بنده تامل فرمای

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از انوری
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه