تپد آینه بسکه در آرزویش
ز جوهر نفس میزند مو به مویش
تبسم، تکلم، تغافل، ترحم
نمیزیبد الا به روی نکویش
به جنت که میبندد احرام تسکین؟
فشاندند بر زخم ما خاک کویش
نهال خیالم که در چشم بینش
به صد ریشه یک مو نبالد نمویش
نگه سوخت در دیدهٔ انتظارم
خرامت مگر آبی آرد به جویش
ز بس محو آن لعل گردید گوهر
عرق هم چکیدن ندارد ز رویش
طراوت درین خاکدان نیست ممکن
گر آبیست دارد تیمم وضویش
لب از هرزه سنجی است مقراض هستی
سر شمع هم در سر گفتگویش
چو نی هر کرا حرف بر لب گره شد
تأمل شکر کرد وقف گلویش
اگر انتقام از فلک میستانی
مکن جز به چشم ترم روبرویش
خوشا انتقامی که از عجز طاقت
شوی خاک و ریزی به چشم عدویش
چوآتش سیاه است رنگ لباسش
به صابون خاکستر خود بشویش
جهان از وفا رنگ گردی ندارد
جگر خون کن کس مباد آرزویش
برون از خودت گر همه اوست بیدل
مبینش، مدانش، مخوانش، مجویش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر درباره آرزوها و احساسات عمیق انسانی است. شاعر از درد و longing خود میگوید و احساس میکند که برای رسیدن به معشوق یا هدفی خاص، با چالشها و موانع زیادی مواجه است. او از زیبایی و جذابیت معشوق صحبت میکند و میگوید که هیچکس توانایی درک و حس کردن این زیبایی را ندارد. همچنین به ناامیدی و سختیهایی که در مسیرش به وجود میآید اشاره میکند و نشان میدهد که حتی در مواجهه با وفای کمرنگ و رنگهای تیره زندگی، او همچنان به امید و آرزوهایش مینگرد. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که عشق و آرزوها باید درونی و مستقل از دیگران باشند و وابستگی به دنیای خارج، انسان را به بیراهه میکشاند.
هوش مصنوعی: آینه به خاطر آرزویی که دارد، به شدت به خود میزند و به نوعی در تلاش است تا درخشندگی و زرق و برق خود را از عطر نفس و وجودش به دست آورد.
هوش مصنوعی: لبخند، صحبت، بیتوجهی و محبت تنها زمانی زیباست که بر روی فرد نیکوکار انجام شود.
هوش مصنوعی: آیا پوشیدن لباس احرام برای آرامش در بهشت کافی است؟ در حالی که بر زخمهای ما خاک آن کوی را ریختند.
هوش مصنوعی: درختی که در ذهن من رشد کرده، با اینکه تنها یک مو را به اندازه صد ریشه در خود دارد، باز هم نمیتواند خود را نشان دهد.
هوش مصنوعی: منتظر هستم تا کسی با زیبایی و نازش به سمت من بیاید، شاید حضور او باعث شود اشکهایم که در چشمانم جمع شده، به راه بیفتند و جاری شوند.
هوش مصنوعی: به خاطر جذابیت و زیبایی بینظیر آن گوهر، حتی عرق نیز از رویش نمیچکد و محو تماشای آن شده است.
هوش مصنوعی: در این زمین، سرزندگی و تازگی وجود ندارد؛ اگر هم آبی باشد، باید با تیمم خود را پاک کنیم.
هوش مصنوعی: لب به عنوان ابزاری برای تحلیل و قضاوت قرار میگیرد و در این زمینه، وجودش مانند یک قیچی است که به برش واقعیتها و حقیقتها میپردازد. همچنین، آنقدر در دنیای گفتگو و تبادل نظر عمیق است که میتوان آن را به شعلهای در قالب شمعی تشبیه کرد، که خود گفتگویی روشن و پرنور را به وجود میآورد.
هوش مصنوعی: هر کس که در حرف زدنش مانع ایجاد شود، باید قدردان باشد و شکرگزار باشد که صدایش در گلو نگه داشته شده است.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی از سرنوشت خود انتقام بگیری، این کار را به جز با نگاه خیس و غمگین من، به شیوه دیگری انجام نده.
هوش مصنوعی: خوشا زمانی که از ناتوانی و ضعف، زمین میخوری و در برابر دشمن خود به ذلت و خفت میافتی.
هوش مصنوعی: مثل اینکه آتش رنگ سیاه دارد، لذا لباسش را با صابون و خاکستر تمیز کن.
هوش مصنوعی: دنیا وفاداری ندارد و نمیتوان به آن اعتماد کرد. بهتر است کسی آرزوی این دنیا را نداشته باشد، چون این آرزو فقط برای دل انسان درد میآورد.
هوش مصنوعی: اگر هر چه هستی از خودت بیرون است، پس او را نبین، حسابش را نکن، نامش را نبر و دنبالش نرو.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلی را که بخشد گداز آرزویش
چو شبنم دهد غوطه در آبرویش
به جمعیت زلف مشکین بنازم
که از هربن موست حیران رویش
چرا دل نبالد در آشفتگیها
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.