به پیری از هوس زندگی خمار مکش
سپیدکشت سرت دیگر انتظار مکش
تعلق من وما ننگ جوهر عشق است
چو اشک گوهر غلتان دل به تار مکش
چوشمع خط امان غیر نقش پای تو نیست
ز جوش رنگ به اطراف خود حصار مکش
ز دیده میچکد آخر جهان چو قطرهٔ اشک
تو این گهر به ترازوی اعتبار مکش
جهان بیسر و پا بر تپش غلو دارد
اگرتو سبحه نهای سر به این قطار مکش
به دشت و در همه سوکاروان دردسر است
هزار ناقه ستم میکشد تو بار مکش
مباد باز فتد حرص درتلاش جنون
زپای هرکه در این ره نشست خار مکش
به رنجکلفت تمکین غنا نمیارزد
چو موجگوهر از آسودگی فشار مکش
ز وضع عافیتت بوی ناز میآید
به بحر غرق شو و منتکنار مکش
به حرف و صوت تهیگشتن از خود آسان نیست
چو سنگ محمل اوهام بر شرار مکش
چو تخم راحت بیربشگی غنیمتگیر
سر فتاده ز نشو و نما به دار مکش
اگر ز دردسر هستی آگهی بیدل
نفس چو خامهٔ تصویر زینهار مکش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساساتی عمیق درباره عشق، پیری و رنج میپردازد. شاعر به مخاطب میگوید که از خواستههای زودگذر زندگی دوری کند و به جای آن عشق واقعی را درک کند. او تأکید میکند که تعلقات دنیوی و حرص و طمع ننگیناند و نباید دل را به آنها آویخت. زندگی پر از درد و رنج است و تلاش برای رسیدن به سعادت حقیقی نیازمند رهایی از دغدغههای دنیوی است. شاعر به نوعی از مخاطب میخواهد که به عمق وجود خود نگاهی بیندازد و از سطحینگری دوری کند. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که راحتی و آسایش در زندگی به راحتی به دست نمیآید و برای رسیدن به آن باید سختیها را تحمل کرد.
هوش مصنوعی: در دوران پیری به خاطر هوس و آرزوهای خام خویش خود را خسته نکن و دیگر به امید چیزهایی که ممکن است به دست نیایی، انتظاری نداشته باش.
هوش مصنوعی: علاقه من به تو و هر آنچه که به تو مربوط میشود، نشانهای از ارزش و زیبایی عشق است. همچون اشکی که از دل میچکد و در تاریکی غم، نمیتوان آن را گرفت و از دست داد.
هوش مصنوعی: اگر شعلهای روشن است، نمیتواند جز اثر پای تو باشد. از این که بخواهی رنگی به اطرافت بپاشی، خودداری کن.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به حالت غم و اندوه خود اشاره میکند که چشمانش از درد و ناراحتی میبارد. او جهان را همچون قطرهای اشک توصیف میکند و به این واقعیت پرداخته که این درد و غم ارزش و اعتباری در زندگی ندارد. بنابراین، او از اینکه این گنجینهٔ احساسات خود را با معیارهای دنیوی بسنجند، ابراز نارضایتی میکند.
هوش مصنوعی: این دنیا پر از هرج و مرج و بینظمی است، اگر تو انسان باطل و بیهدف باشی، نباید به این روند ناچیز و بیمعنا پیوسته و خود را به آن ملحق کنی.
هوش مصنوعی: در دشت و در همه جا، کاروانی از مشکلات و دردها وجود دارد که هزاران شتر در حال بارکشیدن زجر میکشند. تو نیز این بار سنگین را بر دوش نگذار.
هوش مصنوعی: مبادا که دوباره حرص و طمع تو را به بیخود شدن وادارد. کسی که در این مسیر قرار میگیرد، به جایی میرسد که نباید به او آسیب برسانی.
هوش مصنوعی: به خاطر تحمل درد و زحمت، ثروت و خوشی ارزش ندارد. همانطور که جواهر در آرامش نیازی به فشار ندارد.
هوش مصنوعی: از حالت آرامش و خوشیات عطر ناز و لطافت به مشام میرسد. اگر به دریا بروی و غرق شوی، از کنارههای آن دور نشو.
هوش مصنوعی: به راحتی نمیتوان از خود بیخبر و بیصدا شد، مانند سنگی که بر شعلههای وهم و خیال سنگینی میکند.
هوش مصنوعی: وقتی که دانهای از آرامش و آسایش پیدا کردی، آن را غنیمت شمار و فرصت را از دست نده. به خاطر بیاعتنایی به آن، نتوانی از خوشیهای زندگی بهرهمند شوی.
هوش مصنوعی: اگر از مشکلات آگاه هستی، خود را در درد و رنج غرق نکن و از بیان آن پرهیز کن. مانند قلمی که تصویری میکشد، خودت را نگهدار و به حاشیه نرو.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رقم ز غالیه بر طرف لاله زار مکش
ز نافه ی ختنی نقش بر عذار مکش
بخون دیده ی ما ساعد نگارین را
بیا و رنگ کن و زحمت نگار مکش
بقصد کشتن ما خنجر جفا و ستم
[...]
دلا به دست هوس تار زلف یار مکش
در او مپیچ و بلا را به اختیار مکش
که فتنه یی ست به هر تاب طرّهٔ او را
چو تاب فتنه نداری تو زینهار مکش
ز سرکشیِ چو به قدّش نمی رسی ای
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.