سودای تک و تاز هوسها ز سر انداز
پرواز به جایی نتوان برد پر انداز
هرجا تویی آشوب همین دود و غبار است
از خویش برآ طرح جهان دگر انداز
شوریکه ز زیر و بم این پرده شنیدی
حرف لبگنگشکن و درگوشکر انداز
رسوایی عیب و هنر خلق میندیش
ضبط مژه کن پردهٔ ناموس درانداز
صلح و جدل عالم افسرده مساویست
رو آتش یاقوت در آبگهر انداز
این عرصه اشارتگه ابروی هلالیست
اینجا به دم تیغ برون آ سپر انداز
کمفرصتی عمر غبار نفسم را
دادهست ردایی که به دوش سحر انداز
گر از تو سراغ من گمگشته بپرسند
بردارکفی خاک و به چشم اثر انداز
شیرینی جان نیست گلوسوز چو شمعم
ای صبح تبسم نمکی در شکر انداز
نامحرم عبرتکدهٔ دل نتوان بود
این خانه بروب از خود و بیرون در انداز
ما خود نرسیدیم به تحقیق میانش
گر دسترسا هست تو هم درکمر انداز
پرسیدم از آوارگی دربهدری چند
گفتند مپرسید از آن خانه برانداز
بیدل ز تو تا من نتوان فرق نمودن
گر آینه خواهی به مزارم نظر انداز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تأمل در عالم هستی و روابط انسانی میپردازد و از بیثباتی هوسها و افکار صحبت میکند. او بیان میکند که هر جا که باشد، آشوب و آلودگی وجود دارد و در جستجوی طرحی نو و تازه است. شاعر به رسوایی عیبها و هنرها اشاره میکند و میگوید که زندگی پر از تضاد و تناقض است. او به تغییر و تحول در زندگی و ضرورت رهایی از خود اشاره میکند و به یادآوری میکند که زمان محدود است و باید از آن بهرهبرداری کرد. در نهایت، او به آوارگی و جستجو برای حقیقت میپردازد و از دیگری میخواهد که درک کند که تا زمانی که خود را نشناختهاند، نمیتوانند حقیقت را ببینند.
هوش مصنوعی: آرزوها و خواستههای بیپایان را کنار بگذار که نمیتوانی با خیالپردازی به جایی برسی.
هوش مصنوعی: هر جا که تو حضور داری، هرج و مرج و بی نظمی برقرار است. از خودت فاصله بگیر و طرحی نو برای دنیا به وجود بیاور.
هوش مصنوعی: شور و هیجانی که از عمق این پرده شنیدی، حرفهای بیصدا را به گوش کسانی که نمیشنوند برسان.
هوش مصنوعی: به عیوب و هنرهای مردم فکر نکن، بلکه به خودت برس و حجاب و حریم خود را حفظ کن.
هوش مصنوعی: اگر در دنیا اختلاف و نزاع باشد، هیچ تفاوتی میان آن و آتش یاقوتی نیست که به درون آب گوهر بیفتد. یعنی این دو وضعیت هر دو باعث اندوه و ناامیدی میشوند.
هوش مصنوعی: این مکان جایی است که ابروهای هلالی به ما اشاره میکنند. در اینجا، تو باید سپرت را به دم تیغ بدهی و خود را آماده کن.
هوش مصنوعی: عمر کوتاه باعث شده که غبار نفس من تحت تأثیر سرنوشت یا تقدیر، پوشش و ظاهری پیدا کند که مانند ردایی بر دوش صبح میافتم.
هوش مصنوعی: اگر از تو درباره من بپرسند که گم شدهام، یک مشت خاک بردار و آن را به چشمانشان بپاش.
هوش مصنوعی: شیرینی جان من نیست، چون که همچون شمعی میسوزم. ای سپیده دم، لبخندی از نمک بر روی شکر بزن.
هوش مصنوعی: این دل، جایی برای دقت و تامل در امور عشق و عواطف است و نمیتواند محل ورود کسانی باشد که به ما نامحرم هستند. بهتر است که از خود و احساساتت دور شوی و اجازه ندهی دخل و تصرفی در این فضا داشته باشند.
هوش مصنوعی: ما به حقیقت و عمق موضوع نرسیدیم، اما اگر تو فرصتی داری، میتوانی با تلاش و کوشش به آن دست یابی.
هوش مصنوعی: از کسی درباره مشکل بیخانمانی و آوارگیاش پرسیدم. او پاسخ داد که بهتر است از آن خانهای که او را بیرون کرده است، نپرسم.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به حقیقت من پی ببری و مرا بشناسی، باید به عمق وجودم نگاه کنی، زیرا من به گونهای هستم که دیگران نمیتوانند تفاوتی میان من و تو قائل شوند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یک صبح ببام آی و ز رخ پرده برانداز
آوازه به عالم زن و خورشید برانداز
زه شد چو کمان تو پی کشتن مردم
گوزه ز کمان اجل ایام برانداز
بربند به شاهی کمر و طوق غلامی
[...]
شیرین پسرا خیز و بساط دگر انداز
مسند بهگذرگاه نسیم سحر انداز
تا چهرهٔ زرین کنم از ساغر گلگون
گلفام می رنگین در جام زر انداز
امروز جز از باده گساری نبود کار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.