بههستی انقطاعی نیست از سر سرگرانی را
نفس باشد رگ خواب پریشان زندگانی را
خوشارندیکهچون صبحاندرین بازیچهٔ عبرت
به هستی دست افشاندنکند دامنفشانی را
شررهای زمینگیرست هرسنگیکه میبینی
تن آسانی فسردن میکند آتش عنانی را
عیار زر اگر میگردد از روی محک ظاهر
سواد فقر روشن میکند رنگ خزانی را
سراپایم تحیر در هجوم ریشه میگیرد
برآرمگر ز دل چون دانه اسرار نهانی را
کسی را میرسد جمعیت معنیکه چونکلکم
به خاموشی ادا سازد سخنهای زبانی را
نشستی عمرها حسرتکمین لفظ پردازی
زخونگشتن زمانی غازه شوحسن معانی را
چهغم دارم اگر زد برزمین چون سایهامگردون
کز افتادن شکستی نیست رنگ ناتوانی را
لباس عارضی نبود حجاب جوهر ذاتی
اگر در تیغ باشد آب نگذارد روانی را
به سعی ناله و افغان غم دل کم نمیگردد
صدا مشکل بود ازکوه بردارد گرانی را
به رنگ شمع تدبیرگدازی در نظر دارم
چهسازم چاره دشوار است درداستخوانی را
شبهجران چه جویی طاقت صبر ازمن بیدل
کهآهم میکند سنگ فلاخن سخت جانی را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تأمل در مورد زندگی و هستی پرداخته و نشان میدهد که زندگی پر از چالشها و سختیهاست. شاعر به احساسات درونی، تحیر و دغدغههای وجودی خود اشاره میکند و به ارتباط عمیق میان حقیقت و ظاهر میپردازد. او از حسرتهای عمر و ناتوانی در برابر مشکلات صحبت میکند و به نیروی معانی پنهان و رازهای دل اشاره دارد. همچنین، دلتنگی و غم ناشی از جدایی را به تصویر میکشد و نشان میدهد که صبر و تحمل در برابر دردها چقدر دشوار است. در مجموع، شعر بر تأثیرات زندگی و سفر درونی انسان تأکید میکند.
هوش مصنوعی: در این عالم هیچ چیزی بیپیوستگی وجود ندارد و تنها به واسطهی غفلت و سرگرمی است که ما نمیتوانیم ارتباط عمیق زندگی را درک کنیم.
هوش مصنوعی: خوشحال کسی است که مانند صبح، در این بازیچهٔ عبرت، به زندگی بپردازد و در کنار آن، میتواند دامن خود را به بهرهمندی و شادی بگستراند.
هوش مصنوعی: هر سنگی که میبینی به خاطر سنگینیاش در زمین مانده و به راحتی در حال فرسایش است، در واقع نشانهای از آتش سرکش و خشمگین را به همراه دارد.
هوش مصنوعی: اگر طلا را با آزمایشهای لازم بسنجیم، چگونگی و کیفیت آن مشخص میشود. این آزمایشها نهتنها ارزش واقعی طلا را نشان میدهند، بلکه فقر و ضعف دیگران را نیز بروز میدهند و واقعیتهای پنهان را آشکار میکنند.
هوش مصنوعی: وجود من پر از حیرت است و این حیرت از عمق وجودم نشأت میگیرد. اگر بخواهم از دل خود، مانند دانهای، رازهای پنهان را بیرون بیاورم، بر میآورم.
هوش مصنوعی: کسی وجود دارد که میتواند در میان جمع، به گونهای صحبت کند که همه سکوت کنند و به حرفهای او گوش دهند.
هوش مصنوعی: سالیان سال در انتظار فرصتی بودی که با هنر کلام و واژهسازی، از دل زخمها و رنجهایت چیزی زیبا و دلنشین بسازی و معانی والایی را به نمایش بگذاری.
هوش مصنوعی: چه غمی دارم اگر زمین بیفتم، چون سایهام بر زمین میافتد؛ زیرا از زمین خوردن، نشانهای از شکست نیست و رنگ ناتوانی را در من نمیبیند.
هوش مصنوعی: لباسهای ظاهری حجاب حقیقی نیستند؛ اگر جوهر اصلی و ذات یک چیز در تیغ باشد، آب نمیتواند مانع جریانی شود.
هوش مصنوعی: هیچگونه تلاشی برای از بین بردن درد و غم دل مؤثر نیست و حل مشکلات زندگی به سادگی امکانپذیر نیست، همانطور که نمیتوان بار سنگینی را از کوه برداشت.
هوش مصنوعی: من در نظر دارم که مانند شمعی که در حال ذوب شدن است، تدبیر کنم؛ اما نمیدانم چه باید بکنم، چون پیدا کردن راهحل برای این مشکل سخت و دردناک است.
هوش مصنوعی: در شب جدایی، از من بیدلیل انتظار صبر نداشته باش، زیرا آه من همچون سنگی قوی، به جان سختی آسیب میزند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
جهان دانش و معنی ، شهاب الدّین تویی آنکس
که چشم عقل کم بیند ، چو تو بسیار دانی را
ز رای سالخوردت دان ، شکوه بخت برنایت
مربّی آنچنان پیری، سزد جوانی را
ز قحط مردمی عالم ، چنان شد خشک لب تا لب
[...]
عطارد مشتری باید، متاع آسمانی را
مهی مریخچشم ارزد، چراغ آن جهانی را
چو چشمی مقترن گردد بدان غیبی چراغ جان
ببیند بیقرینه او قرینان نهانی را
یکی جانِ عجب باید که داند جان فدا کردن
[...]
نظر از جانب ما کن زکات زندگانی را
دلی ده باز ما را صدقة جان و جوانی را
به بوسی از سرم کردن توانی دفع صفرا را
به بویی از دلم بردن توانی ناتوانی را
چه بادش گر به دلداری دمی با بی دلی داری
[...]
کجا بودی که امشب سوختی آزرده جانی را
به قدر روز محشر طول دادی هر زمانی را
سئوالی کن ز من امروز تا غوغا به شهر افتد
که اعجاز فلانی کرده گویا بی زبانی را
به هر جنسی که می گیرند اخلاص و وفا خوب است
[...]
از آن چشمی که میداند زبان بیزبانی را
نکویان یاد میگیرند طرز نکتهدانی را
به نزد آنکه باشد تنگدل از دست کوتاهی
درازی عیب میباشد قبای زندگانی را
نمیخواهی که زخمت را به مرهم احتیاج افتد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.