مآلکار نقصانهاست هر صاحبکمالی را
اگر ماهتکنند از دست نگذاری هلالی را
رمیدنها ز اوضاع جهان طرز دگر دارد
بهوحشت پیش باید برد ازین صحرا غزالی را
بهبقش نیک وبد روشندلان رادست رد نبود
کف آیینه میچیندگل بیانفعالی را
بساط گفتگو طی کن که در انجام کار آخر
به حکم خامشی پیچیدن است این فرش قالی را
وبال رنج پیری برنتابد صاحب جوهر
چنار آتش زند ناچار دلق کهنهسالی را
درین وادیکهخاک است اعتبار جهل و دانشها
غباری بر هوادان قصر فطرتهای عالی را
به وحدتخانهٔ دل غیر دل چیزی نمیگنجد
براین آیینه جز تهمت مدان نقش مثالی را
اگر خرسندی دل آبیار مزرعت باشد
چوتخم آبله نشو ونماکن پایمالی را
به چنگ اغنیا دامان فقر آسان نمیافتد
که چینی خاکگردد تا شود قابل سفالی را
چه امکان است بیدل منعم از غفلت برون آید
هجوم خواب خرگوش است یکسر شیر قالی را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی نقصانها و محدودیتهای انسانها و همچنین فلسفه زندگی میپردازد. شاعر میگوید که هر صاحب کمالی ممکن است با نقصانهایی مواجه شود و در نهایت کارها به نقص ختم میشود. او به تغییرات و پیچیدگیهای دنیای مادی اشاره میکند و بیان میکند که برای درک بهتر زندگی و پیشرفت در آن، باید از خاموشی و توجه به باطن خود بهرهبرد. همچنین، شاعر از رنج پیری و ناتوانی در برابر چالشهای زندگی صحبت میکند و بر این نکته تاکید میکند که در دنیای مادی، دانش و جهل در نهایت به یک سطح میرسند و ارزش واقعی فقط در درون انسانها و اعتقاداتشان است. او به فقر و ثروت اشاره کرده و میگوید که ثروتمندان نمیتوانند به راحتی از دامن فقر رها شوند و در نهایت بیان میکند که غفلت میتواند انسان را از حقیقت دور کند.
هوش مصنوعی: پایان کار هر کسی، کاهش و کاستیهای او را نشان میدهد. اگر به شخصی با ویژگیهای خاص توهین شود یا مورد بیاحترامی قرار گیرد، او از ارزش خود کم نمیشود.
هوش مصنوعی: گریز از وضعیتهای نابهسامان دنیا، روش خاصی نیاز دارد و در مواجهه با ناملایمات، باید با احتیاط و هوشیاری مانند غزالی در صحرا رفتار کنیم.
هوش مصنوعی: اگر کسی به خوبی و بدی روشنفکران توجه نکند، مانند آن است که دست رد بر روی آیینه بزند. در واقع، از تأثیرگذاری نادیدهگیری و بیتفاوتی بر روی زیبایی و گلهای زندگی صحبت میکند.
هوش مصنوعی: گفتوگو را ادامه بده، زیرا در پایان کار، سکوت و آرامش حکمفرما خواهد بود.
هوش مصنوعی: کسی که دارای ارزش و ماهیت واقعی است، نمیتواند بار سنگین و دشواریهای پیری را تحمل کند. او ناچار میشود که با آتش جوانی، لباسهای کهنه و آزردگیهای سالهای گذشتهاش را بسوزاند و از میان ببرد.
هوش مصنوعی: در این دنیای پر از خاک، ارزش جهالت و دانش همچون گرد و غباری است که بر روی افرادی مینشیند که به دنبال جلال و ماهیتهای والای انسانی هستند.
هوش مصنوعی: در دل تنها عشق و اتحاد جای دارد و هیچ چیزی غیر از آن نمیتواند در آن جا بگیرد. بنابراین، بر این آینه به جز تهمت و دعوا، چیزی دیگر ننویسید.
هوش مصنوعی: اگر شادی و خوشحالی در دل تو به خاطر آبادانی و آبادکردن زمینت باشد، پس همچون دانهای که در آبله رشد نمیکند، نباید زیر پا و نادیده گرفته شوی.
هوش مصنوعی: فقر به سادگی در دامان ثروتمندان نمیافتد، چون مانند چینی که با خاک ترکیب میشود تا تبدیل به سفال گردد، نیازمند فرآیند و تلاش است.
هوش مصنوعی: شاعر به تصویر کشیده است که چگونه انسان ممکن است از خواب غفلت بیدار شود. او با استفاده از تشبیه خواب خرگوش به حالتی اشاره دارد که فرد در خواب عمیق و بیخبر از خود است. به علاوه، تصویری از شیر روی قالی نیز به کار رفته تا بیان کند که در عین زیبایی و آرامش محیط، دلایل و عوامل مختلفی وجود دارند که انسان را به خواب غفلت میبرند. لذا، آنچه شاعر به آن اشاره دارد، این است که بیداری از این خواب سخت و دشوار است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
تکلف نیست در گفتار رند لاابالی را
چنانت دوست می دارم که عاشق شعر حالی را
خمارآلوده یوسف به پیراهن نمی سازد
ز پیش چشم من بردار این مینای خالی را
ز فکر پیچ و تاب آن کمر بیرون نمی آیم
[...]
جواب از خود رود چون بر زبان آری سؤالی را
شنیدن محو گردد گر به کس گویی خیالی را
چمن پیرای الفت خود گل و خود بلبل خویش است
ز پرواز هوایت شعله باغی کرده بالی را
چه در گوش دلم آهسته گفتی چون مرا دیدی
[...]
زراحت بیش بینند اهل خواری پایمالی را
بجز افتادگی تعبیر نبود خواب قالی را
مکدر خاطرم سا قی، از آن می ریز در کامم
که می سازد بلورین از صفا جام سفالی را
به عالم اعتبار کیمیا می داشت جمعیت
[...]
گه ازموی میان شهرت دهد نازک خیالی را
گهی از چین ابرو سکته خواند بیتعالی را
زبان حال خط دارد حدیث شکر لعلش
ازینطوطی توانآموختن شیرینمقالی را
ز نیرنگ حجابش غافلم لیک اینقدر دانم
[...]
به مرغی داده گردون از ازل فرخنده بالی را
که بنشیند گهی بر طرف بام آن قصر عالی را
دل صیاد درخون میتپد از ناله زارم
که دارد از اسیران قفس این عجز نالی را
دلم از خون تهی گشته است و بر چشمم چنان بیند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.