بر تماشای فنایم دوخت پیریها نظر
یافتم در حلقهگشتن حلقهٔ چشم دگر
از هجوم حیرتم راه تپیدن وانشد
پیکرم سر تا قدم اشکیست در چشمگهر
رفت آن سامانکه در هر چشم سیلی داشتم
این زمانم آب باید شد به یاد چشم تر
چون سپند آخر نمیدانم کجا خواهم رسید
میروم از خود به دوش نالههای خود اثر
معنی دل در خم و پیچ امل گم کردهام
یک گره تا کی به چندین رشته باشد جلوهگر
بسکه سامان بهار عیش امکان وحشت است
میزند گل از نفس چون صبح دامن بر کمر
شبنمی در کار دارد گلشن عرض قبول
جز خجالت هرچه آنجا میتوان بردن مبر
جوهر اصلی ندامت میکشد از اعتبار
رو به ناخن میکند چون سکه پیدا کرد زر
لب گشودنهای ظالم بی غبار کینه نیست
میشمارد عقدههای سنگ پرواز شرر
عافیت مخمور شد تا ساغر جرأت زدیم
آشیان خمیازه گشت از دستگاه بال و پر
دود سودای تنزه از دماغ خود برآر
گر پری خواهی تماشاکن دکان شیشهگر
در دکان وهم و ظن بیدل قماش غیر نیست
خودفروشیهاست آنجا غیر ما از ما مخر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است از یک شاعر که به تفکر درباره گذر زمان و تأثیر آن بر زندگی میپردازد. شاعر به سوالاتی درباره پیری و از دست رفتن جوانی، و همچنین معنای زندگی و احساسات عمیق خود میپردازد. او از حیرت و افسردگی ناشی از تغییرات زندگی صحبت میکند و تاکید دارد که در این مسیر، انسان باید به درون خود رجوع کند و احساسات و رنجهایش را درک کند. در عین حال، شاعر به زیبایی و زندگی اشاره میکند و میگوید که در هر لحظه از زندگی، زیبایی و حسرت در کنار هم قرار دارند. این شعر نشاندهنده تعارضات درونی انسان و تلاش برای فهمیدن خود و معنای هستی است.
هوش مصنوعی: به تماشای نابودی خود نشستم و در نگاه پیران، دنیای تغییر را دیدم که همچون دایرهای در اطراف چشمهایم میچرخد.
هوش مصنوعی: در اثر گیجی و شگفتی من، قلبم به تپش افتاده و بدنم از شدت احساساتی که دارم، پر از اشک است که در چشمانم جمع شده است.
هوش مصنوعی: او به جایی رفت که در هر نگاهش احساس و هیجانی را تجربه میکردم. اکنون یادآوری آن چشمان اشکبار، مرا به شدت متاثر کرده و به نوعی شبیه به آب شدن احساساتم در دورهای دیگر است.
هوش مصنوعی: چون آیندهام را نمیدانم و نمیدانم به کجا میرسم، بار نالهها و دردهای خود را به دوش میکشم و در حال حرکت هستم.
هوش مصنوعی: دل من در پیچ و خم زندگی گم شده است و حالا یک گره به آن زدهام. نمیدانم تا کی این گره باید باشد تا جلوهگر و نمایان بماند.
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و شگفتی بهار، شادی و خوشحالی در دلها حس میشود، بهگونهای که گلبرفراز خیال درخشان مانند صبحی که دامن خود را به کمر میزند، سرشار از زندگی است.
هوش مصنوعی: در باغ گل، شبنمی وجود دارد که نشانهی پذیرش و زیبایی است. اما در این میان، تنها چیزی که باید از آن دوری کرد، خجالت است؛ زیرا جز آن، هر چیزی را که در آنجا میتوان به دست آورد، باید به همراه داشته باشیم.
هوش مصنوعی: جوهر واقعی پشیمانی به خاطر اعتبارش در حال تضعیف است، همانطور که وقتی سکهای پیدا میشود، ارزش آن به جلو میآید و نمایان میشود.
هوش مصنوعی: ظالم وقتی زبان به سخن میگشاید، از کینه و نفرت خالی نیست؛ او درد و عقدههای درونیاش را که مثل سنگی سنگین است، رها میکند و مانند آتش که شعلهور میشود، آشکار میکند.
هوش مصنوعی: سلامتی ما به حالت نشئگی درآمد و جرأت کردیم که در زندگی خود تغییراتی ایجاد کنیم. زندگیامان به نوعی خوابآلود و بیتحرک شده بود، انگار که پرواز و بال و پر وجودمان را از دست دادهایم.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی پری را تماشا کنی، ابتدا باید غبار آرزوهای ناپاک را از خود دور کنی.
هوش مصنوعی: در فروشگاه خیالات و گمانهای ناپایدار، چیزی جز فروشندگان خودفروخته وجود ندارد، پس از خودت به کسی جز خودت وابسته نخواهی بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عارضش را جامه پوشیدست نیکویی و فر
جامه ای کش ابره از مشکت وز آتش آستر
طرفه باشد مشک پیوسته بآتش ماه و سال
و آتشی کو مشک را هرگز نسوزد طرفه تر
چون تواند دل برون آمد ز بند حلقه هاش
[...]
بر گرفت از روی دریا ابر فروردین سفر
ز آسمان بر بوستان بارید مروارید تر
گه بروی بوستان اندر کشد پیروزه لوح
گه به روی آسمان اندر کشد سیمین سپر
هر زمانی بوستان را خلعتی پوشد جدا
[...]
اصل نفع و ضر و مایهٔ خوب و زشت و خیر و شر
نیست سوی مرد دانا در دو عالم جز بشر
اصل شر است این حشر کز بوالبشر زاد و فساد
جز فساد و شر هرگز کی بود کار حشر؟
خیر و شر آن جهان از بهر او شد ساخته
[...]
ابر سیمابی اگر سیماب ریزد بر کمر
دود سیماب از کمر ناگاه بنماید اثر
ور ز سرما آبدان قارورۀ شامی شدست
باز بگدازد همی قاروره را قاروره گر
ور سیاه و خشک شد بادام تر ، بیباک نیست
[...]
مابَقی فی النّاسِ حُرٌّ
لاٰوَلاٰفی الْجِنّ حُرٌّ
قَدْمَضیٰحُرُّ الْفَریَقیْنِ
فُحُلْو اُلْعَیْشِ مُرٌّ
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.