گنجور

 
بیدل دهلوی

طبع خاموشان به نور شرم روشن می‌شود

درچراغ حسن گوهر آب روغن می‌شود

پای آزادان به زنجیر علایق بند نیست

نام را قش نگینها چین دامن می‌شود

گر چنین دارد نگاه بی‌تمیزان انفعال

رفته رفته حسن هم آیینه دشمن می‌شود

قهر یک رنگان دلیل انقلاب عالم است

از فساد خون خلل ‌د‌ر کشور تن می‌شود

شرم این دریا زبان موج ما کوتاه‌ کرد

بال پرواز از تری وقف تپیدن می‌شود

جامهٔ فتحی چوگرد عجز نتوان یافتن

پیکر موج از شکست خویش جوشن می‌شود

با همه آسودگی دلها امل آواره‌اند

شوخی موج این‌گهرها را فلاخن می‌شود

در بساط جلوه ناموس تپشهای دلم

حیرت آیینه بار خاطر من می‌شود

گوهر ازگرد یتیمی در حصار آبروست

فقر در غربت چراغ زیر دامن می‌شود

گر چنین پیچد به گردون دود دلهای کباب

خانهٔ خورشید هم محتاج روزن می‌شود

جلوهٔ هستی ز بس کمفرصتی افسانه است

چشم تا بندند دیدنها شنیدن می‌شود

بیدل از تحصیل دنیا نیست حاصل جز غرور

دانه را نشو و نما رگهای گردن می‌شود

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
صائب تبریزی

روح چون تن‌پرور افتد عاقبت تن می‌شود

آب در آهن چو لنگر کرد آهن می‌شود

عشق چون خورشید بر ذرات باشد مهربان

عید پروانه است هر شمعی که روشن می‌شود

میوهٔ شیرین اگر پیدا شود در سرو و بید

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
سلیم تهرانی

هرکه دلتنگ است کی در عشق چون من می‌شود

کز دلم تا بگذرد پیکان چو سوزن می‌شود

بسته راه روشنی بر کلبهٔ تاریک ما

گر سراسر چون کبوترخانه، روزن می‌شود

در شکستم مصلحت‌ها هست، ورنه در جهان

[...]

واعظ قزوینی

ای که پرچین جبهه‌ات، از حرف مردن می‌شود

خانه از مرگ تو فردا، پر ز شیون می‌شود

ای که با نام کفن، خود را نسازی آشنا

این قبا آخر تو را پیراهن تن می‌شود

طالع فیروز خواهی، مهربانی کن بخلق

[...]

سیدای نسفی

سینه ام چون لاله داغ از سیر گلشن می شود

گل اگر بر سر زنم گلمیخ آهن می شود

سنبل از نظاره من دود گلخن می شود

تیره بختم کانچنان از طالع من می شود

جویای تبریزی

حسن صوتی آتش افروز دل من می شود

این چراغ از شعلهٔ آواز روشن می شود

می توان در رفتن از خود بیشتر برداشت فیض

مرغ را زان دست در پرواز دامن می شود

با حریف تندخو دایم خموشی پیشه ام

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه