شب که از جوش خیالت بزم گلشن تنگ بود
برهوا چون نکهتگل آشیان رنگ بود
بعد ازبن از سایه باید دید عرض آفتاب
تا تغافل داشت حسن آیینهٔ ما زنگ بود
کس نمیگردد حریف منع از خود رفتگان
غنچه هم عمری به ضبط دامن دل چنگ بود
نوحه توفان کرد هرجا نغمه سرکردیم ما
ساز ما را خیر باد عیش پیشاهنگ بود
هر قدر اسباب دنیا بیش، بار وهم بیش
مزرع هر کس درینجا سبز دیدم بنگ بود
نالهای را از گداز شیشه موزون کردهام
پیش ازبنم قلقل آوازشکست سنگ بود
ناتوانی برنیاورد از طلسم حیرتم
همچو موج گوهرم یک گام صد فرسنگ بود
هر بنمویم بهپیری آشیان نالهایست
یک سر و چندینگریبان نغمهٔ این چنگ بود
بینشان بود این چمن گر وسعتی میداشت دل
رنگ می بیرون نشست از بس که مینا تنگ بود
شب بهٔاد نوگلی چون غنچه پیچیدم به خویش
صبح بیدل درکنارم یکگلستان رنگ بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر، احساسات عمیق و پیچیده شاعر را در قالب تصاویری زیبا و استعاری بیان میکند. در آن، شب به عنوان زمان تفکر و خیالپردازی معرفی میشود. شاعر به زیباییهای طبیعت، احساسات عاشقانه، و همچنین عدم ثبات و زوال عمر اشاره دارد. شعری که نومیدی و غم را در کنار زیباییهای زندگی گنجانده، در عین حال نشاندهنده آرزوها و یادآوریهای زندگی است. در پایان، عکسالعمل عاشقانه شاعر به گلها و لطافت صبحگاه نیز به وضوح احساس انزوا و longing (طولانیمدت) را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: در شب، زمانی که خیال تو در دل گلشن به شدت زنده بود، آسمان به رنگ عطر گلها شده بود و طراوت خاصی داشت.
هوش مصنوعی: پس از دور شدن از سایه، باید به اندازه تابش آفتاب نگاه کرد تا بتوان با بیاعتنایی نیکی و زیبایی خود را در آینۀ زنگار گرفته مشاهده کرد.
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند به دیدار و همراهی با کسانی برود که به دیار باقی شتافتهاند. حتی گلهای جوان هم به طور موقت در دامان دل ما جا میگیرند و زندگی کوتاهی دارند.
هوش مصنوعی: هر جا که ما نغمه سر دادیم، نوای توفان بلند شد. ساز ما به خوشی و شادی ما خیر باد بود، چون عیش و جشن ما آغاز شد.
هوش مصنوعی: هرچه وسایل و دلیلهای دنیایی بیشتر باشد، نگرانی و دغدغههای ذهنی نیز بیشتر خواهند بود. در دنیای امروز، هر کسی که در اینجا سرسبزی و خوشی ببیند، باید به این نکته توجه کند که ممکن است آن زیبا به نظر رسیدن، فقط یک توهم و فریب باشد.
هوش مصنوعی: من صدایی را از دل شیشهای گداز بیرون آوردهام، قبل از اینکه صدای لطیف آن بشنوم، صدای شکستن سنگ را شنیدم.
هوش مصنوعی: ناتوانی نمیتواند مرا از حالت شگفتیام بیرون بیاورد، همچنان که دریا به موجهایش ادامه میدهد، من هم از خودم دور نمیشوم و احساس میکنم که یک حرکت کوچک میتواند نتیجهای بزرگ و دور از دسترس داشته باشد.
هوش مصنوعی: هر رشته موی من در پیری، نشانهای از سرنوشت و درد است، که صدای این ساز، قصهای از آن سر میدهد.
هوش مصنوعی: این گلزار اگرچه ظاهراً نشانی ندارد، اما اگر گستردگی بیشتری داشت، دلها را شاید رنگینتر میکرد. این دلها از بس که دلتنگند، درون خود به تنگی و محدودیت رسیدهاند.
هوش مصنوعی: در شب مانند گلی تازه، خود را در آغوش گرفتم و صبح با دلی بیقرار، در کنارم یک باغ پر از رنگ و زیبایی وجود داشت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یاد باد آنشب که در مجلس خروش چنگ بود
مطربانرا عود بر ساز و دف اندر چنگ بود
شاهدان در رقص بودند و حریفان در سماع
وانک او بر خفتگان گلبانک می زد چنگ بود
دستگیر خستگان جام می گلرنگ شد
[...]
بی تو بر بال و پر مرغان گلستان تنگ بود
صوت بلبل در حریم باغ بی آهنگ بود
حال آن گلگشت صحرایی که من کردم مپرس
لاله ها را در بن هر سنگ خونین چنگ بود
بی تو بر چشمم نمک می بیخت باد صبحدم
[...]
شب همه شب با صبوری نالهام در جنگ بود
هر نگه را دامن لخت دلی در چنگ بود
برگ برگ گلشنم در خون حسرت میطپید
بانگ بلبل با نوای گل به یک آهنگ بود
گلشن از ظلم صبا بشکفت ای بلبل بنال
[...]
شب که دامان سر زلف توام در چنگ بود
دامن صحرای محشر بر جنونم تنگ بود
در گلستانی که شبنم قفل بیرون درست
بلبل گستاخ ما پهلونشین رنگ بود
عالمی را دشمن جان کرد با من نامه اش
[...]
بی تو امشب ساغر و پیمانه ام در جنگ بود
می به کام شیشه ام چون در فلاخن سنگ بود
بر چراغ خانه ام هر دم نفس می شد گره
وقت همچون غنچه گل بر چراغم تنگ بود
ساغر عیشم به آب کهربا می شست روی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.