از چه دعوی شمعها گردن به بالا میکشند
بر هوا حیف است چشمی کز ته پا میکشند
شبهه نتوانکرد رفع ازکارگاه عمر و وزید
روزگاری شد که از ما نام ما وامیکشند
معنی ما بیعبارت لفظ ما بیامتیاز
بوی گل نقشی ز ما پنهان و پیدا میکشند
میپرستان از خمار آگاه باید زیستن
انتقام عشرت امروز ، فردا میکشند
رحم بر قارونسرشتان کن که از افسون حرص
این خران زیر زمین هم بار دنیا میکشند
چون تعلقرفت دیگر ذوق آزادی کجاست
خار پا با شوخی رفتار یکجا میکشند
قانعان ساحل بیدستپاییهای عجز
دام ماهی گر کشند از آب دربا میکشند
بس که وقف مشرب اهل قناعت سرخوشیست
گر همه خمیازهٔ باشد جام صهبا میکشند
خواهد آخر بینفسگشتن به عریانیکشید
مدتی شد رشته از پیراهن ما میکشند
گوش مستان آشنای حرف و صوت غیر نیست
کوه گر نالد همان قلقل ز مینا میکشند
تشنهٔ وصلم به آن حسرت که نقاشان صنع
گر کشند از پرده تصویرم زبانها می کشند
ما عبث بیدل به قید بام و در افسردهایم
خانمانها نیز رخت خود به صحرا میکشند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان احساسات و اندیشههای عمیق خود درباره زندگی، عشق و انسانیت میپردازد. او به نوعی از ناامیدی و فقدان هویتی اشاره میکند که در دنیای امروز وجود دارد. با استفاده از تصاویری چون شمعها، گلها و مستان، به احساس محدودیت و تضادهای زندگی اشاره میشود. شاعر به این نکته میپردازد که رغم ظواهر زیبا، واقعیت میتواند تلخ و زودگذر باشد و در نهایت مردم در پی خوشی و آزادی، در قید و بند فریب و وابستگیها گرفتارند. او اندوه و حسرت خود را نسبت به عشق و ارتباطات انسانی بیان میکند و نشان میدهد که با وجود تلاشها، هنوز هم در جستجوی معناداری در زندگی است.
هوش مصنوعی: شمعها به چه دلیلی سرشان را بلند میکنند و خود را به آسمان میزنند؟ دریغ از چشمی که فقط به پای خود نگاه میکند و از عمق وجودش غافل است.
هوش مصنوعی: در زندگی نمیتوان به راحتی مشکلات و سوالات را حل کرد، و زمانی رسیده که دیگران از نام و یاد ما بهرهبرداری میکنند.
هوش مصنوعی: ما در عمق وجودمان مفاهیم و احساساتی داریم که نمیتوانیم بهخوبی آنها را با کلمات بیان کنیم. کلمات ما قادر نیستند که بهطور کامل تفاوتها و زیباییهای درون ما را نشان دهند. همچون بوی گل که هم به لطف طبیعت قابل حس است و هم بهصورت آشکار و پنهان به شکل تصویر درمیآید.
هوش مصنوعی: افرادی که پیرو شهوات و لذتها هستند، باید از حالت نشئگی و مستی خود آگاه باشند، زیرا لذتهای امروز چیزی جز انتقام فردا نیست و ممکن است در آینده عواقب بدی را به دنبال داشته باشد.
هوش مصنوعی: بر کسانی که مانند قارون به خشم و حرص گرفتارند رحم کن، زیرا حتی این انسانهای حریص، همانند خرهایی که بار دنیا را بر دوش دارند، در زیر زمین هم به دنبال دنیاست.
هوش مصنوعی: زمانی که انسان از وابستگیها رها میشود، دیگر خبری از لذت آزادی نیست. درد و مشکلات، به راحتی کنار هم قرار میگیرند و با شوخی و به راحتی با هم تحمل میشوند.
هوش مصنوعی: افرادی که به کمترینها راضی هستند و از ناتوانیهای خود ناراضیاند، اگر ماهیگران از آب دریا دست خالی بیرون بیایند، آنها هم با دست خالی میرود.
هوش مصنوعی: اهل قناعت افرادی هستند که به آنچه دارند راضیاند و از زندگی خود لذت میبرند. حتی اگر همهٔ آنها هیچچیز نداشته باشند و در حال خوابآلودگی باشند، باز هم میتوانند با نوشیدن جامی از شراب شاداب و خوشحال شوند. این نشان میدهد که شادی و سرخوشی ممکن است حتی در شرایط ساده و با حداقل داشتهها نیز وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: مدتی است که ما را از یکدیگر جدا کردهاند و به زودی مجبور خواهیم شد به حالت عریانی و بینفس بودن روی آوریم.
هوش مصنوعی: گوش مستها فقط به حرفها و صداهای خاصی توجه دارند و صدای دیگران برایشان آشنا نیست. اگر کوه هم فریاد بزند، آنها فقط صدای جویبار و نغمهی مینا را میشنوند و تحت تأثیر آن قرار میگیرند.
هوش مصنوعی: من به شدت در انتظار وصال محبوبم هستم و از این حسرت رنج میبرم که هنرمندان با خلاقیت خود تصویر مرا روی پردهها به تصویر میکشند و زبانها دربارهام صحبت میکنند.
هوش مصنوعی: ما بدون دلیل به قید و بند درها و دیوارها گرفتاریم، حتی در خانهها هم وسایل و لوازم را به بیرون میبرند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر شب از کویت مرا سر مست و شیدا میکشند
چون سر زلفت بدوشم بیسرو پا میکشند
بارها کردم من از رندی و قلاشی کنار
بازم اینک که در میان شهر، رسوا میکشند
گفته بودم: در کشم دامن ز خوبان، لیک بس
[...]
دامن آنها کز گرانجانان دنیا میکشند
بار کوه قاف آسان همچو عنقا میکشند
همچو بار طرح میباشند بر دلها گران
شوره پشتانی که دست از کار دنیا میکشند
میکشند آنان که خار از پا چو سوزن خلق را
[...]
سرمهای هر جا به چشم داغ سودا میکشند
مشتی از خاکستر افسردهٔ ما میکشند
شبنم توفیق را سامان ابر رحمت است
اهل دل کی انتظار مزد فردا میکشند
پاکبینان کز ره غفلت غبار انگیختند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.