ذره تا مسهر هزار آینه عریان کردند
ما نگشتیم عیان هر چه نمایان کردند
بیخودی حیرت حسن عرق آلود که داشت
که دل و دیده یک آیینه چراغان کردند
حسن بیرنگی او را ز که یابیم سراغ
بوی گل آینهای بود که پنهان کردند
دل هر ذره چمنزار پر طاووس است
گرد ما را به هوای که پریشان کردند
سرو برگ طلبی کو که نفسِ سوختگان
نیم لغزش به هزار آبله سامانکردند
سعی جوهر همه صرف عرضآراییهاست
سوخت نظاره به این رنگکه مژگانکردند
وضع تسلیم جنون عافیتآباد دل است
این گهر را صدف از چاک گریبان کردند
عشق از خجلت تغییر وفا غافل نیست
آب شد آتش گبری که مسلمان کردند
بیدماغی چهگریبانکه ندادهست به چاک
تنگ شد گوشهٔ دل عرصهٔ امکانکردند
بیدل ازکلفت افسردهدلیها چو سپند
مشکلی داشتم از سوختن آسانکردند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی مضامین عشق، زیبایی و حیرت از دیدگاه شاعر میپردازد. شاعر از تجلیات زیبایی در جهان و عشق سخن میگوید که انسان را به خود حیران کرده است. او به این نکته اشاره میکند که زیبایی و عشق، مانند آینهای هستند که دل و دیده را روشن میکنند. همچنین، شاعر از درد و رنج عشق و تاثیر آن بر دل میگوید و به ضعف انسان در برابر عشق و زیبایی اشاره دارد. در نهایت، شاعر به انتظارات ناشی از عشق و ناتوانیهای انسانی در این راستا میپردازد و به تلاشهای بیثمر در فهم این حس عمیق اشاره میکند.
هوش مصنوعی: ذره تا به بیداری هزاران آینه برهنه کردند، اما ما هرگز آشکار نشدیم، هر چه را که ظاهر کردند.
هوش مصنوعی: در حیرت زیبایی کسی که عرق کرده بود، دل و چشمانم را مانند آینهای روشن و درخشان کردند.
هوش مصنوعی: زیبایی او به قدری خاص و منحصر به فرد است که نمیتوانیم از کسی نشانی از آن بگیریم. او همچون بوی گلی است که در آینهای پنهان شده و نمیتوان به راحتی به آن دسترسی پیدا کرد.
هوش مصنوعی: دل هر بخشی از چمنزار پر از زیبایی و دلربایی است و ما را به خاطر هوای کسانی که ما را آشفته کردند، متأثر میکند.
هوش مصنوعی: سرو، درخت زیبای قد بلند، را بخواه که نفسهای افراد عاشق و سوخته را در آغوش میگیرد و آنها را از درد و زخمهای بسیاری که دارند، آرامش میبخشد و به نظم میآورد.
هوش مصنوعی: تلاش و کوشش، اصل و پایهی تمام نمایشها و تظاهرهاست. در این میان، حواستان به این زیبایی که با مژگانها شکل گرفته، باشد و از تماشای آن لذت ببرید.
هوش مصنوعی: وضعیت تسلیم به جنون، جایی است که دل در آرامش و آسایش است. این دریاچه گرانبها را مانند جواهری از چاک لباس بیرون آوردند.
هوش مصنوعی: عشق به خاطر شرمندگی، وفاداری را فراموش نمیکند. آتشی که به خاطر محبت، تبدیل به آب شد، همانند آتش زرتشتیان است که مسلمانان را تحت تأثیر قرار دادند.
هوش مصنوعی: بیخیالی چه میکنی که برایت سخت باشد، گوشهٔ دل نیکو به تنگی افتاده و دنیای ممکنات را محدود کردهاند.
هوش مصنوعی: بیدل در این بیت به احساسات تلخ و سنگین خود اشاره میکند و میگوید که دلش از آن کلافگی و غم سنگین شده است. او مانند سپند که برای راحتتر سوختن به سختی میتواند شعلهور شود، از درد و رنج خود صحبت میکند و میافزاید که این سوختن برای او آسان گردیده است. در واقع، او به چگونگی تحمل درد اشاره دارد و نشان میدهد که گاهی اوقات، دردی که بر دوش انسان است، به نوعی برایش عادی میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همچو جوهر همه تن دیدهٔ حیران کردند
سخت مستغرقم این آینه رویان کردند
آه چون غنچه به یک جنبش مژگان این قوم
مشت چاک دل ما را به گریبان کردند
غنچه سان بسکه زخوناب جگر لبریزم
[...]
خوشخرامان اگر اندیشهٔ جولان کردند
گردش رنگ مرا جنبش دامان کردند
دام من در گره حلقهٔ افلاک نبود
چون نگاهم قفس از دیده حیران کردند
به سراغم نتوان جز مژه برهم چیدن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.