خوشخرامان اگر اندیشهٔ جولان کردند
گردش رنگ مرا جنبش دامان کردند
دام من در گره حلقهٔ افلاک نبود
چون نگاهم قفس از دیده حیران کردند
به سراغم نتوان جز مژه برهم چیدن
داشتم مشت غباری که پریشان کردند
به چه امید درین دشت توان آسودن
وحشتی بود که تسلیم غزالان کردند
زین چمن حاصل عشاق همینبس که چو رنگ
چینی از خود شکنی زینت دامان کردند
بی قراران ادبپرور صحرای جنون
سیلها درگره آبله پنهانکردند
سعی واماندهٔ خلق آن سوی خود راه نبرد
بسکه دامن ته پا ماند گریبان کردند
نقش بند چمن وحشت ما بی رنگی است
شد هوا آینه تا ناله نمایان کردند
بحر امکان چوگهر شوخییکموج نداشت
از پریشاننظری اینهمه توفان کردند
جنس بازار وفا رنگ نمیگرداند
دل چه مقدارگرانکشتکه ارزان کردند
تا ز یادم نگرانی نکشد خاطر کس
سرنوشت من بیدل خط نسیان کردند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی احساسات عمیق و پیچیدهی انسانی است. شاعر از زیبایی و لطافت دنیا حرف میزند، اما در عین حال به ناامیدی و بیقراری اشاره میکند. او به طور خاص به احساس گمگشتگی در زندگی و عشق میپردازد و نشان میدهد که چگونه تعلقات سطحی و بیمعنا میتوانند باعث پریشانی روحی شوند. شاعر به سرنوشتی اشاره میکند که در آن فراموشی و غفلت در زندگی نقش دارد و انتظارات و آرزوهای برآورده نشدهاش را به تصویر میکشد. با تصاویری از دشت، چمن و وحشت، او حالت روانی پیچیدهای را توصیف میکند که در آن زیبایی و درد توأمان وجود دارد.
هوش مصنوعی: اگر خوشخرامان (شادابان) در اندیشهٔ حرکت و جا به جایی باشند، رنگ من به گردش درمیآید و لباس من در تکاپو خواهد بود.
هوش مصنوعی: من در دام و تلهای که افلاک درست کرده بودند گرفتار نبودم، اما چون به من نگاه کردند، احساس کردم که قفس و محدودیتی از جانب آنها بر من تحمیل شده است.
هوش مصنوعی: جز با چشمان معشوق که با نگاهش میدرخشد، نمیتوانم به سراغ عشق بروم. قلبم پر از اندوه و غم است که همچون غباری پراکنده شده و آرامش را از من گرفته است.
هوش مصنوعی: در این دشت بینهایت، به چه دلیلی میتوانم آرامش پیدا کنم در حالی که ترس و وحشت به قدری شدید است که حتی غزالها را هم به تسلیم وادار کرده است؟
هوش مصنوعی: در این چمن، عشقورزی عاشقان همین بس است که وقتی از خودشان دست میکشند، زیباییها و گلهای تازهای به دامان خود میآورند.
هوش مصنوعی: درد و دلهای کسانی که در جستجوی مهر و ادب هستند، شبیه به بیقراری در یک دشت جنونآور است و در این بین، احساسات عمیق و پنهان آنها همچون سیلهایی هستند که در زیر ظاهری آرام و بیسر و صدا، در حال حرکت و ذخیرهسازیاند.
هوش مصنوعی: تلاش و کوشش مردم به نتیجه نمیرسد و آنها نتوانستهاند به سمت اهدافشان پیش بروند؛ زیرا بیش از حد به گذشته و موانع چسبیدهاند و نتوانستهاند از آنها عبور کنند.
هوش مصنوعی: چمن به سبب ترس و وحشت ما رنگ باخته است و حالا هوا مانند آینهای شده که نالههای ما را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: در دریای امکانات، مانند جواهر، هیچ موجی وجود نداشت. از آنجا که در نگرش ما آشفتگی و بینظمی وجود داشت، این همه طوفان به وجود آمد.
هوش مصنوعی: در بازار محبت، وفا هیچگاه تغییر نمیکند و احساسات واقعی با گذشت زمان کاهش نمییابد، حتی اگر محبت به سادگی به دست آید.
هوش مصنوعی: برای اینکه کسی نگران حال من نشود، سرنوشت بیدل به گونهای رقم خورد که فراموشی به سراغم آمد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همچو جوهر همه تن دیدهٔ حیران کردند
سخت مستغرقم این آینه رویان کردند
آه چون غنچه به یک جنبش مژگان این قوم
مشت چاک دل ما را به گریبان کردند
غنچه سان بسکه زخوناب جگر لبریزم
[...]
ذره تا مسهر هزار آینه عریان کردند
ما نگشتیم عیان هر چه نمایان کردند
بیخودی حیرت حسن عرق آلود که داشت
که دل و دیده یک آیینه چراغان کردند
حسن بیرنگی او را ز که یابیم سراغ
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.