آرزو سوخت نفس آینهٔ دل بستند
جاده پیچید به خود صورت منزل بستند
حیرت هر دو جهان در گرو هستی ماست
یک دل اینجا به صد آیینه مقابل بستند
پیش از ایجاد، فنا آینهٔ ما گردید
چشم نگشوده ما بر رخ قاتل بستند
نخل اسباب به رعنایی سرو است امروز
بسکه ارباب تعلق همه جا دل بستند
منعمان از اثر یک گره پیشانی
راه صد رنگ طلب بر لب سایل بستند
ناتوان رنگی من نسخهٔ عجزی وا کرد
که به مضمون حنا پنجهٔ قاتل بستند
پر کاهی که توان داد به باد اینجا نیست
گاو در خرمن گردون به چه حاصل بستند
هر کجا میروم آشوب تپشهای دل است
ششجهت راه من ار یک پر بسمل بستند
نقص سرمایهٔ هستیست عدمنسبتیام
کشتیام داشت شکستی که به ساحل بستند
نذر بینایی دل هر مژه اشکی دارد
بهر یک لیلی شوق این همه محمل بستند
دوش کز جیب عدم تهمت هستی گل کرد
صبح وارست نفس بر من بیدل بستند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تبیین احساسات عمیق و مفاهیم فلسفی زندگی میپردازد. شاعر به وضعیت وجود و عدم، عشق و آرزو، و ارتباطات انسانی اشاره میکند. او از طریق تمثیلهای طبیعی و فضایی، حیرت و شگفتی از وجود خود و دیگران را به تصویر میکشد. ویژگیهای دل و آینه به عنوان نمادهایی از انعکاس احساسات و حقیقت در دل انسان مطرح است. وجود درد و ناتوانی از برآورده شدن آرزوها در زندگی روزمره و دلبستگی به دنیا نیز مورد اشاره قرار میگیرد. در نهایت، شعر به نوعی جستجوی معانی عمیقتر و درک از زندگی و هستی میپردازد.
هوش مصنوعی: آرزوها به آتش کشیده شدند و دل مثل آینهای شد که دیگر نمیتواند احساسات را منعکس کند. راه و مسیر زندگی به خودش پیچید و در این پیچیدگی، شکل و تصویر منزلت و جایگاه انسان دستخوش تغییرات شد.
هوش مصنوعی: حیرت هر دو جهان به وجود ما وابسته است و یک دل در اینجا به صد آینه رو به روی خود قرار داده است.
هوش مصنوعی: پیش از آنکه وجود پیدا کنیم، وجود ما به گونهای نابود شده بود و ما هنوز چشمهایمان را باز نکرده بودیم که بر چهرهٔ دشمنانمان نگاه بیندازیم.
هوش مصنوعی: امروز نخل با زیباییاش به سروی میماند، چون همه اربابان به هر جایی دل بستهاند.
هوش مصنوعی: آثار یک گره در پیشانی موجب شد تا مسیری پر از رنگها و نشانههای طلب، بر زبان سائل (درخواستکننده) بسته شود.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به بیان احساسی عمیق از ناتوانی و عجز خود میپردازد. او به تصویر رنگی و زیبایی اشاره میکند که در واقع نمادی از ضعف و درماندگیاش است. این احساس را با جملات شاعرانهای بیان کرده و به نوعی نشان میدهد که این ناتوانی به او اجازه نمیدهد که به خودی خود و از درون، قدرتی برای مقابله با مشکلات یا دشمنانش پیدا کند. در نهایت، به نوعی از زخمی عاطفی یا اجتماعی صحبت میکند که در زندگیاش وجود دارد.
هوش مصنوعی: اینجا چیزی وجود ندارد که بتواند به راحتی با باد برده شود. در اینجا، زحمت و تلاش بیفایده است و نتیجهای به همراه نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: هر جا که میروم، دل من پر از التهاب و هیجان است و حتی اگر در همه جهات راهی برای من بسته شده باشد، باز هم احساس ناامیدی و پریشانی میکنم.
هوش مصنوعی: عدم نسبتی که دارم، باعث شده که وجودم ناکامل باشد. کشتیام دچار شکستگی شده است و حالا به ساحل آورده شده است.
هوش مصنوعی: هر مژهای که اشک میریزد، نشانهای از عشق و آرزوی وصال لیلی است. برای هر عشق و دلدادگی، نشانهها و وسایل زیادی فراهم آمده است.
هوش مصنوعی: روز گذشته، از سرای عدم، انتقادی به وجودم شد که مانند صبح روشن بود. این نفس بیتوجهی به من، مانند بیدلی مینمود که بر من نشسته بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بال پرواز خود آن مردم غافل بستند
که به زنار علایق کمر دل بستند
جلوه موج سراب است جهان در نظرش
چشم حق بین کسی را که ز باطل بستند
در جنت نگشایند به رویش فردا
[...]
عشق نگشوده طلسمی است که بر دل بستند
آه از این عقده آسان که چه مشکل بستند
گر چه صید قفسم کی روم از خاطر دام
در هواداری من عهد به یک دل بستند
عشق موجی است که ساغر کش گرداب فناست
[...]
سالکانی که به خورشید رخت دل بستند
شبنم آسا به نگه سوی تو محمل بستند
به طپش از قفس، امید رهایی غلط است
این طلسمی است که بر بازوی بسمل بستند
رنگ شادی به رخ از پهلوی دل چشم مدار
[...]
غافلی چند که نقش حق وباطل بستند
هرچه بستند بر این طاق و سرا، دل بستند
سعی غواص در این بحر جنونپیمایی ست
آرمیدنگهری بود به ساحل بستند
چون سحر مرهم کافور شهیدان ادب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.