آنکه از بوی بهارش رنگ امکان ریختند
گرد راهش جوش زد آثار اعیان ریختند
شاهد بزم خیالش تا درد طرف نقاب
آرزوها شش جهت یکچشم حیران ریختند
تا دم کیفیت مجنون او آمد به یاد
سینهچاکان ازل صبح از گریبان ریختند
آسمان زان چشم شهلا چشمکی اندیشه کرد
از کواکب در کنارش نرگسستان ریختند
حیرتی زد جوش از آن نقش قدم در طبع خاک
تا نظر واکرد بر فرقش گلستان ریختند
از هوای سایهٔ دست کرم دربار او
ابرها در جلوه آوردند و باران ریختند
طرفی از دامانش افشاندند هستی زد نفس
وز خرامش یاد کردند آب حیوان ریختند
از حضور معنیاش بیپرده شد اسرار ذات
وز ظهور جسم او آیینهٔ جان ریختند
نام او بردند اسمای قدم آمد به عرض
از لب او دم زدند آیات قرآن ریختند
از جمالش صورت علم ازل بستند نقش
وز کمالش معنی تحقیق انسان ریختند
غیر ذاتش نیست بیدل در خیالآباد صنع
هرچه این بستند نقش و هر قدر آن ریختند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جاذبه معشوقی میپردازد که تمامی هستی را تحت تأثیر قرار میدهد. شاعر بیان میکند که بوی بهار بر اثر حضور معشوق، رنگ و طراوتی تازه به خود میگیرد و آثار و نشانههای زیبایی در اطراف او ظاهر میشود. در تصاویر مختلف، از تماشای چشمان معشوق تا تأثیر حضور او بر طبیعت و آسمان، شاعر به توصیف صفات و ویژگیهای او میپردازد. همچنین، او به تأثیرات معنوی و عمیق آن معشوق بر روح و جان انسان اشاره میکند. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که هیچ چیز جز وجود او در عالم خیال و واقعیت حاکم نیست و هر چیزی که در این دنیا وجود دارد، تحت تأثیر زیبایی و کمال اوست.
هوش مصنوعی: کسی که عطر بهار او در فضا پیچید، برای او نشانههای شکوه و عظمت در اطرافش به وجود آمد.
هوش مصنوعی: شاهد زیباییهای خیال او تا زمانی که درد و غم آرزوها بر من غلبه کرده، همه جا را پر کرده و مرا به شدت مجذوب و حیران کرده است.
هوش مصنوعی: تا دم یعنی در لحظهی آخر، یاد مجنون او در خاطر سینهچاکان (عاشقان) از ابتدا (ازل) آمد و صبح، به طوری که همه چیز ریخته شد و رو به بالا رفت.
هوش مصنوعی: چشمهای زیبای او باعث شد که آسمان به فکر فرو برود و از ستارگان، گلهای نرگس را در کنار او بریزد.
هوش مصنوعی: در میان حیرت و شگفتی از اثر قدمی که بر روی زمین جا گذاشته شده، وقتی نگاهش به آن افتاد، گلستان و زیباییها به آن روییدند و طراوت یافتند.
هوش مصنوعی: به خاطر لطف و حمایتهایی که آن شخص بزرگ دارد، ابرها خود را نشان داده و باران ناز و زیبایی را نازل کردند.
هوش مصنوعی: در بخشی از وجودش هستی را پراکنده کردند و از نفس او یاد کردند، همچنین آب حیات را از روی زیباییهایش بر زمین ریختند.
هوش مصنوعی: حضور او بدون هر گونه پردهای، رازهای وجودش را آشکار کرد و از نمایان شدن جسمش، روح ما در آینهای تجلی یافت.
هوش مصنوعی: نام او را بردند و به پیش کشیدند، از لب او کلماتی شنیده شد، و آیات قرآن نازل گردید.
هوش مصنوعی: از زیبایی او، شکل علم جاودان را پدید آوردند و از کمال او، مفهوم واقعی انسان را شکل دادند.
هوش مصنوعی: بیدل در دنیای خیال خود به هیچ چیز غیر از ذات و وجود معشوق فکر نمیکند. هرچیزی که در این جهان خلق شده و هر نقشی که به تصویر کشیده شده، تنها به خاطر او و از اوست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یا رب، آن بالا مگر از آب حیوان ریختند
یا بسی جان کسان بگداختند، آن ریختند
شیره جانهای شیرین برکشیدند از نخست
وین تن نازک ازان شیرینی جان ریختند
هر کجا خوی ریخت از رویت، ملاحت مایه بست
[...]
صبح خیزان باز می در ساغر جان ریختند
کفر را میساخته در جام ایمان ریختند
چون صبا بستند احرام سر زلف صنم
صد پریشانی بر آن زلف پریشان ریختند
بودشان در دل ذخیره صد گریبان چاک غم
[...]
نقشبندانی که طرح روی جانان ریختند
طرح دلها را چو زلف او پریشان ریختند
شهسوار عشق در معموره منزل کی کند!
طرح این ویرانه را دانسته ویران ریختند
گلرخان بهر زکات گلفشانیهای عشق
[...]
مدعا دل بود اگر نیرنگ امکان ریختند
بهر این یک قطره خون، صد رنگ توفان ریختند
زین گلستان نی خزان در جلوه آمد، نی بهار
رنگ وهمی از نوای عندلیبان ریختند
خار بستی کرد پیدا کوچهباغ انتظار
[...]
شبنم عرض ادب از چشم حیران ریختند
دانه امید را چون مهر یکسان ریختند
هرکه شد همچون صدف در سعی سامان عمل
عاقبت اندر دهانش آب نیسان ریختند
از وجود خویش دارم گرمی مهر عدم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.