شبنم عرض ادب از چشم حیران ریختند
دانه امید را چون مهر یکسان ریختند
هرکه شد همچون صدف در سعی سامان عمل
عاقبت اندر دهانش آب نیسان ریختند
از وجود خویش دارم گرمی مهر عدم
شبنم ما را چسان در باغ امکان ریختند؟
مخزن گنج قناعت بس که بیابرام بود
آبروی خویش آخر این گدایان ریختند!
بس که در باغ جهان الفتپرست شبنمیم
از سرشک ما به عالم موج طوفان ریختند
مزرع ما درخور جمعیت دلها نبود
دانه سنبل به خاک ما پریشان ریختند
آبرو خواهی نشین در خلوت جیب ادب
آب گوهر را به دامن از گریبان ریختند
چون سراب از چشمهاش یک قطرهای ظاهر نشد
بر دل زاهد مگر آب از زمستان ریختند؟
گرچه در ملک سخن من طغرل احراریام
لیک جام قسمتم از خاک توران ریختند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان عواطف انسانی و تلاش برای پیدا کردن معنی و هویت میپردازد. شاعر با استفاده از تصویر شبنم و دانههای امید، به روابط انسانی و تأثیرات آنها بر زندگی اشاره میکند. او به واقعیتهای زندگی، مانند زحمت و سعی انسانها در مسیر هدفها، و همچنین ناکامیها و ناامیدیها میپردازد.
شاعر به این نکته اشاره میکند که برخی از انسانها با ناپایداری و بیآبروئی مواجهند و در نهایت، به تاثیری که دنیای خارج بر آنها میگذارد، فکر میکند. در این شعر، از عشق و قناعت نیز صحبت شده و تلاش برای شرافت و مقام اجتماعی در برابر بیعدالتی و تنهایی را به تصویر میکشد. او در نهایت به اصل هویت خود و آثار فرهنگی که به او نسبت داده شده، اشاره میکند.
هوش مصنوعی: در اینجا، شبنم به حالت زیبای خود اشاره میکند و نشاندهندهی احترامی است که به زمین و گیاهان میگذارد. دانههای امید بهگونهای کنار هم چیده میشوند که به محبوبی چون خورشید شباهت دارند، و این تصویر زیبای طبیعی نمادی از خوشبینی و امیدواری به زندگی است.
هوش مصنوعی: هرکس که مانند صدف در تلاش برای ساماندهی عمل خود باشد، در نهایت آب نیسان به او میریزند. به این معناست که کوشش و تلاش در زندگی میتواند به پاداش و نتیجهای مثبت منجر شود.
هوش مصنوعی: من از وجود خودم گرمای محبت دارم، حالا چطور شبنم وجود ما را در باغ ممکنات ریختند؟
هوش مصنوعی: خزانهای از قناعت وجود دارد که نیازی به تأکید و پافشاری ندارد و باعث حفظ آبرو میشود، اما این گدایان در نهایت آبروی خود را از دست دادند!
هوش مصنوعی: به قدری که در باغ جهان به دوستی و محبت علاقهمند بودیم، اشکهای ما مانند موج طوفانی به عالم ریخته شد.
هوش مصنوعی: مزرعه ما برای پرورش دلها مناسب نیست، زیرا دانههای سنبل بهطور نامنظم در خاک ما پاشیده شدهاند.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی آبرو داشته باشی، بهتر است در جامعه با ادب و احترام رفتار کنی. در اینجا اشاره به این است که ارزش و زیبایی گوهرهای واقعی در خلوص و ادب نهفته است، و نباید آن را بیدلیل نشان دهی یا از بین ببری.
هوش مصنوعی: وقتی که از چشمه سراب حتی یک قطره هم نمیریزد، دل زاهد نرم نمیشود مگر آنکه آب از زمستان بریزد.
هوش مصنوعی: هرچند در سرزمین سخن و ادبیات من، من مانند طغرل (پادشاه بزرگ) هستم، اما سهم من از زندگی، مانند جامی که از خاک توران (سرزمین مادریام) ریخته شده، کمتر و کم ارزش است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یا رب، آن بالا مگر از آب حیوان ریختند
یا بسی جان کسان بگداختند، آن ریختند
شیره جانهای شیرین برکشیدند از نخست
وین تن نازک ازان شیرینی جان ریختند
هر کجا خوی ریخت از رویت، ملاحت مایه بست
[...]
صبح خیزان باز می در ساغر جان ریختند
کفر را میساخته در جام ایمان ریختند
چون صبا بستند احرام سر زلف صنم
صد پریشانی بر آن زلف پریشان ریختند
بودشان در دل ذخیره صد گریبان چاک غم
[...]
نقشبندانی که طرح روی جانان ریختند
طرح دلها را چو زلف او پریشان ریختند
شهسوار عشق در معموره منزل کی کند!
طرح این ویرانه را دانسته ویران ریختند
گلرخان بهر زکات گلفشانیهای عشق
[...]
مدعا دل بود اگر نیرنگ امکان ریختند
بهر این یک قطره خون، صد رنگ توفان ریختند
زین گلستان نی خزان در جلوه آمد، نی بهار
رنگ وهمی از نوای عندلیبان ریختند
خار بستی کرد پیدا کوچهباغ انتظار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.