فالی از داغ زدم دل چمنآیین آمد
ورق لاله به یک نقطه چه رنگین آمد
جرأت سعی، دماغ تپشآرایی کیست
پای خوابیدهٔ ما آبله بالین آمد
چون دو ابرو که نفس سوختهٔ ربط همند
تیغ او زخم مرا مصرع تضمین آمد
عافیت میطلبی بگذر از اندیشهٔ جاه
شمع را آفت سر افسر زرین آمد
تلخکامیست ز درک من و ما حاصل کوش
بیحلاوت بود آنکس که سخنچین آمد
صفحهٔ سادهٔ هستی رقم غیر نداشت
هرکه شد محرم این آینه خودبین آمد
سایه از جلوهٔ خورشید چه اظهار کند
رفتم از خویش ندانم به چه آیین آمد
هرکسی در خور خود نشئهٔ راحت دارد
خار پا را ز گل آبله بالین آمد
در خزان غوطه زن و عرض بهاری دریاب
عالمی رفت به بیرنگی و رنگین آمد
صبر کردیم و به وصلی نرسیدیم افسوس
دامن ما ته سنگ از دل سنگین آمد
بیدل از عجز طلب صید فراغت داریم
سایه را بخت نگون طرهٔ مشکین آمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از شاعر با احساساتی عمیق و نمادین نوشته شده است. شاعر به توصیف احساساتی همچون عشق، درد و ناامیدی پرداخته و از زیباییهای طبیعت و نسبت آن با تجربیات انسانی سخن میگوید. او به تضادها و چالشهای زندگی اشاره میکند و به نوعی میخواهد بگوید که زندگی همیشه با تلخیها و شیرینیهایی همراه است. در نهایت، شاعر به جستجوی آرامش و رهایی از درد و رنجهای زندگی اشاره دارد و به تحولی درونی و فراموشی از خود را مینماید.
هوش مصنوعی: در تلاش برای فهمیدن غم و شادی، به دلی که شاداب و زیباست، نگاهی انداختم و دیدم که گلهای لاله در یک نقطه، با رنگی شگفتانگیز و زنده، خودنمایی میکنند.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف حالتی از امید و تلاش میپردازد. به نوعی اشاره میکند که شاید خوشبختی و موفقیت در دست ما باشد، اما گاهی اوقات به خاطر راحتی و خواب آلودگی، از آن غافل میشویم. در واقع، ممکن است بخواهیم به چیزی دست یابیم، اما تنبلی یا کمتحرکی ما را از رسیدن به آن بازمیدارد.
هوش مصنوعی: دو ابرو مانند نفسهای سوختهای هستند که به هم مرتبطاند، و تیغ او زخم من را مانند مصراع تضمین میکند.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال آرامش هستی، از فکر جاه و مقام دست بردار. مانند شمعی که در مقابل آفتاب افسر زرین قرار میگیرد، در معرض خطر است.
هوش مصنوعی: چشیدن طعم تلخی از ناآگاهی من و دیگران نتیجهاش این است که کسی که دروغگو باشد، هیچ لذتی ندارد.
هوش مصنوعی: هر کسی که به عمق وجود خود پی برد و با خود آشتی کرد، در واقع به دنیای ساده و بیپیرایهٔ هستی راه یافته و به حقیقت درون خود دست یافته است.
هوش مصنوعی: سایه نمیتواند زیبایی و نور خورشید را بیان کند. من از خودم دور شدم و نمیدانم به چه صورت و دلیل به این حالت درآمدهام.
هوش مصنوعی: هر کس بر اساس شرایط و وضعیت خود، نوعی آرامش و خوشحالی دارد. حتی یک چیز کوچک و آزاردهنده مثل خار پای کسی ممکن است برای دیگران به اندازه یک گل زیبا باشد.
هوش مصنوعی: در فصل پاییز غرق شو و زیباییهای بهار را درک کن؛ جهانی که بیرنگ و بیحالت شده بود، حالا دوباره رنگین و زنده به نظر میآید.
هوش مصنوعی: در انتظار ماندیم و به مقصود نرسیدیم، ای کاش، دلمون پر از غم و اندوه شده و احساس سنگینی میکنه.
هوش مصنوعی: بیدل از روی ناچاری میگوید که در جستجوی آرامش هستیم، اما خوشبختی ما به خاطر مشکلات به سراغمان نمیآید و مثل سایهای همیشه دور است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سحرم دولتِ بیدار به بالین آمد
گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد
قدحی درکش و سرخوش به تماشا بخرام
تا ببینی که نگارت به چه آیین آمد
مژدگانی بده ای خلوتیِ نافه گشای
[...]
دوشم آن دلبر غمخوار به بالین آمد
شاد و خندان بگشاد دل غمگین آمد
گفت برخیز زجا فیض سحر را در یاب
ملک از بام سموات به پائین آمد
بوی رحمان که در آفاق جهان مستترست
[...]
گل به سر، جام به کف، آن چمن آیین آمد
میکشان مژده، بهار آمد و رنگین آمد
طبعم از دست زبانسوز تبی داشت چو شمع
عاقبت خامشیام بر سر بالین آمد
نخل گلزار محبت ثمر عیش نداد
[...]
نیمه شب بر سرم آن خسرو شیرین آمد
خفته بودم که مرا بخت به بالین آمد
آمد آن گونه که تقریر نمودن نتوان
چون توان گفت به تن جان به چه آیین آمد
قامت افروخته افروخت رُخ طُرّه ی پَریش
[...]
ای به لب آمده جان یار به بالین آمد
صبر کن وقت نثار من مسکین آمد
آمد آن شاه ختن با شکن زلف سیاه
شهر آراسته شد قافله چین آمد
گشت چون گونه او خانه من رشک بهار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.