گنجور

 
بیدل دهلوی

مشتاق تو گر نامه‌بری داشته باشد

چون اشک هم از خود سفری داشته باشد

از آتش حرمان کف خاکستر داغی‌ست

گر شام امیدم سحری داشته باشد

چون شمع بود سربه دم تیغ سپردن

گر نخل مرادم ثمری داشته باشد

آیینه مقابل نکنی با نفس من

آه است مبادا اثری داشته باشد

غیر از عرق شرم مقابل نپسندد

هستی اگر آیینه‌گری داشته باشد

عمری‌ست‌ که ما گمشدگان‌ گرم سراغیم

شایدکسی از ما خبری داشته باشد

آرایش چندین چمن آغوش بهار است

هر سینه‌که یک زخم دری داشته باشد

ای اهل خرد منکر اسرار مباشید

دیوانهٔ ما هم هنری داشته باشد

ما محو خیالیم ز دیدار مپرسید

سامان نگه دیده‌وری داشته باشد

مفت طرب ما چمن ساده‌دلیها

گر حسن به آیینه سری داشته باشد

امید ز عاشق نکند قطع تعلق

گر آه ندارد جگری داشته باشد

بیدل دل افسرده به عالم نتوان یافت

هر سنگ‌که بینی شرری داشته باشد

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
فضولی

خوش آنکه غم سیم‌بری داشته باشد

وز غم همه‌دم چشم تری داشته باشد

صاحب‌نظر آنست که چون چشم گشاید

با ماه‌لقایی نظری داشته باشد

ثابت‌قدم آنست که غافل ننشیند

[...]

فیض کاشانی

ای کاش که این سینه دری داشته باشد

تا یار ز دردم خبری داشته باشد

یا با دل ما صبر سری داشته باشد

یا رحم بر آن دل گذری داشته باشد

تا کی گذرد عمر کسی در غم هجران

[...]

فیاض لاهیجی

آن شوخ ز حالم خبری داشته باشد

وین ناله بدان دل گذری داشته باشد

پیداست پریشانی زلفش ز حد افزون

گویا به دل خسته سری داشته باشد

مستانه رود سر زده تا بر سر آن کوی

[...]

بیدل دهلوی

هر کس به رهت چشم تری داشته باشد

در قطره محیط‌ گهری داشته باشد

با ناله چرا این همه از پای درآید

گر کوه ز تمکین کمری داشته باشد

از فخر کند جزو تن خویش چو نرگس

[...]

حزین لاهیجی

جانان ز من آیا خبری داشته باشد؟

آه دل سوزان اثری داشته باشد؟

خورشید چو دود دل ما، پرده نشین است

این تیره شب آیا سحری داشته باشد؟

ما شکوه، ز بی رحمی صیاد نداریم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه