احتیاجم خجلت از احباب برد
سوخت دل تا رخت درمهتاب برد
عمر رفت و آهی از دل گل نکرد
ساز من آب رخ مضراب برد
آه عیش گوشهٔ فقرم نماند
سایهٔ دیوار رفت و خواب برد
آینه آخر به صیقلگشتگم
بسکه رفتم خانه را سیلاب برد
داشتم تحریر خجلتنامهای
تا کنم تکلیف قاصد آب برد
بیغرض خلقی ازین حرمانسرا
رفت و داغ مطلب نایاب برد
غنچهها شرم از شکفتن باختند
خنده آخر زین چمن آداب برد
قامت خم عجز میخواهد ز ما
سجده باید پیش این محراب برد
محرم سیر گریبان کس مباد
زورق ما را که در گرداب برد
برکه نالم بیدل از بیداد چرخ
خواب من آواز این دولاب برد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر است که در نتیجهی خجلت و کمبود، دلش به آتش نشسته و عمرش بیثمر گذشته است. شاعر از ناکامیها و فقدان لذت در زندگی صحبت میکند و حسرتی عمیق بر دل دارد. او به یادآوری چهرههایی از گذشته میپردازد که در سایه فقر و مشکلات رفتهاند. همچنین، شاعر به ناامیدی از زندگی و موضوعات روزمره اشاره کرده و حس میکند که زیباییها و شادیها از او دور شدهاند. در نهایت، او احساس میکند که هیچکس نمیتواند درد و غم او را درک کند و تنها به زودی زندگیاش ادامه خواهد یافت.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به احساس نیازش اشاره میکند که باعث شرمندگیاش در برابر دوستانش شده است. همچنین، او از سوزش دلش صحبت میکند که به دلیل فقدان یا دوری محبوبش و یادآوری لحظههای خوب با او به وجود آمده است. در واقع، این احساسات عمیق و دردناک ناشی از عشق و احساس تنهایی است.
هوش مصنوعی: عمر من به سرعت سپری شد و نتوانستم از دل خود صدای آهی را خارج کنم. ساز من نیز آب و رنگی ندارد و مضراب من بر آن نمینوازد.
هوش مصنوعی: از شادی زندگی در فقر من چیزی نمانده است، سایهٔ دیوار هم رفته و خواب بر من غلبه کرده است.
هوش مصنوعی: در آخرین مرحله، چنان درخشان و صاف شدهام که گویی بعد از طوفانی شدید به خانه برگشتهام و همه چیز تحت تأثیر قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: داشتم نامهای دربارهی احساس شرم و خجالت مینوشتم تا بتوانم مشخص کنم که فردی که آب میآورد چه وضعیت و مسئولیتی دارد.
هوش مصنوعی: بدون هیچ هدف خاصی، فردی از این مکان پر از محرومیت و ناامیدی رفت و با خود غمی عمیق و گمشده برداشت.
هوش مصنوعی: غنچهها از خجالت نتوانستند خود را باز کنند و در پایان، لبخند آخر از این باغ برچیده شد.
هوش مصنوعی: ما باید در مقابل این محراب با کمال ت humility و افتادگی سجده کنیم، چرا که قامت خمیدگی و ناتوانی ما را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: کسی نباید به ما آسیب برساند یا به ما فشار بیاورد، زیرا ما در شرایط سخت و دشواری قرار داریم و نیاز به حمایت و حفاظت داریم.
هوش مصنوعی: من در برکهای فریاد میزنم از ظلم و ستم زمانه، خواب من را این چرخش زندگی از من گرفته و صداهایش را به گوشم رسانده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تابِ رویت رونق خورشید عالمتاب برد
خندهٔ لعل تو آب گوهر سیراب برد
از شب زلف تو شد افسانهٔ بختم دراز
نرگس مست تو را در عین مستی خواب برد
گه گهی کردی خیال خواب بر چشمم گذر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.