نهال زندگی بالیدنی وحشتکمین دارد
نفسگر ریشه پیدا میکند ننگ از زمین دارد
عدم سرمایهایم از دستگاه ما چه میپرسی
شرار از نقد هستی یک نگاه واپسین دارد
نمیخواهد کسی خود را غبارآلود بیدردی
اگر ما درد دل داریم زاهد درد دین دارد
فسردن نیست دل را بی تو در کنج گرانجانی
که در هر جزو این سنگ آتش دیگرکمین دارد
تصرف نیست ممکن در دل ما عیش امکان را
که این اقلیم را داغ غمت زیر نگین دارد
تو هر رنگیکه خواهی جلوهکن در تنگنای دل
سراسر خانهٔ آیینهام یکگل زمین دارد
بههر بیدستوپایی شمعاز خودمیبرد خود را
نبیند واپسی هرکس نگاه پیشبین دارد
شکنج چهرهٔ اقبال باشد درخور دولت
به قدر نردبان قصر شهان چین جبین دارد
ندارد چاره از بیدستگاهی طینت موزون
که سرو این چمن صد دست در یک آستین دارد
به احرام محبّت از گداز دل مشو ایمن
هوای وادی مجنون مزاج آتشین دارد
کمال دانش ماگر فراموشیست از عالم
مشو مغرور آگاهی که غفلت هم همین دارد
به رنج یک تپیدن صد جهان عشرت نمیارزد
نمیدانم کدامین آرزو دل را برین دارد
به همّت یک قدم زین عرصه نتوان تاختن بیدل
وگر نه هر که بینی رخش صد دعوی به زین دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی زندگی و چالشهای انسانی میپردازد. شاعر به ریشهدار بودن مشکلات و دردها اشاره میکند و میگوید که در عمق وجود هر فرد، غم و شوریدگی نهفته است. همچنین به احساس ناپایداری و عدمعشق و احساسات بهظاهر شیرین اشاره میکند که در واقع نتوانستهاند شادی واقعی را به وجود آورند.
شاعر از عدم توانایی در تغییر شرایط و دلهای دردمند سخن میگوید و به بیتوجهی به علم و آگاهی اشاره میکند که میتواند ما را مغرور کند. او به اهمیت عشق و احساسی عمیق میپردازد و یادآور میشود که شادیهای سطحی ارزشمندی ندارد.
در نهایت، شاعر به ناتوانی انسان در تغییر مقدرات اشاره میکند و اینکه هر کسی با چالشهای خودش روبروست و در نهایت زندگی نیازمند تلاش و همت واقعی است.
هوش مصنوعی: درخت زندگی در حال رشد است، اما از خطرات و تهدیدات در امان نیست. اگر ریشهاش قوت بگیرد، برایش شرم و ننگی از زمین وجود دارد.
هوش مصنوعی: ما وجودی نداریم و از نظر وجودی بیارزش هستیم. از ما چه میخواهی؟ آیا میپرسی دربارهٔ نتایج و ارزشهای زندگی؟ تنها یک نگاه آخر به هستی دارد که به معنای آن چیست.
هوش مصنوعی: هر کسی نباید خود را درگیر مشکلات بیفایده کند. اگر ما در دل خود غم و دردی داریم، زاهدان نیز با دردهای معنوی و دین خود دست و پنجه نرم میکنند.
هوش مصنوعی: دل بدون تو توان آرامش ندارد، در این زاویه تاریک، هر بخشی از این سنگ، آتش نهانی دارد که در انتظار است.
هوش مصنوعی: در دل ما، نمیتوان لذت و شادی را در اختیار گرفت، زیرا اینجا مانند منطقهای است که غم تو زیر انگشتری بر آن قرار دارد.
هوش مصنوعی: در اینجا بیان میشود که دل انسان مانند یک خانه پر از آینه است که میتواند هر رنگ و جلوهای را به خود بگیرد. اما در میان این زیباییها، فقط یک گل از زمین دارد، به این معنا که در عمق احساسات و درونش، تنها یک چیز مهم و ارزشمند وجود دارد که نمایانگر عشق یا حقیقتی عمیق است.
هوش مصنوعی: هر کسی که توانایی و قدرت ندارد، نمیتواند خود را درست بشناسد. اما کسی که چشمانداز و بینش درستی دارد، میتواند از آینده خود را ببیند و به عقب برنگردد.
هوش مصنوعی: آسایش و خوشبختی به میزان تلاشی که برای رسیدن به آن انجام میدهیم، بستگی دارد. هر چه بیشتر تلاش کنیم، موقعیت بهتری در زندگی به دست میآوریم. در واقع، شانس و سرنوشت همجوار با قابلیتهای ما هستند و هرکس به اندازهٔ زحمتی که میکشد، به نعمتهای بزرگ دست مییابد.
هوش مصنوعی: چارهای نیست جز اینکه بپذیریم که طبیعت موزون و زیبا، مانند سروی در این باغ، به شکلی هماهنگ و مسحورکننده بر آشفتگیها و ناهماهنگیها غلبه میکند؛ در واقع، زیبایی و شکوه آن از یک منبع واحد و هماهنگ سرچشمه میگیرد.
هوش مصنوعی: در دل عاشق هرگز نمیتوان به آرامش رسید، چرا که عشق همچون آتش است و فضای دیوانگی، خالی از خطر نیست.
هوش مصنوعی: اگر دانش ما کامل باشد، فراموشی نیز وجود دارد. پس به خاطر آگاهیات مغرور نشو، زیرا غفلت هم ویژگیهایی دارد که باید به آن توجه کرد.
هوش مصنوعی: به خاطر تحمل یک قلبزدن دردی، ارزش هزاران خوشی را ندارد. نمیدانم کدام آرزو باعث شده تا دل به این وضعیت دچار شود.
هوش مصنوعی: با تلاش و ارادهی قوی نمیتوان به آسانی از این میدان عبور کرد. اما اگر دقت کنی، هر کس که را میبینی، از تواناییهای زیادی برخوردار است و همگی ادعاهایی در مورد تواناییهای خود دارند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خداوند سپهر او را خداوند زمین دارد
کجا او را قدم باشد بزرگان را جبین دارد
همیشه مهر و کین او نشان کفر و دین دارد
همیشه دست و تیغ او نشان مهر و کین دارد
قضا زیر عنان دارد قدر زیر نگین دارد
[...]
ز مشرق تا حد مشرق شناسد هرکه دین دارد
که دین رونق به تأیید امیرالمؤمنین دارد
امام الحق که او را آفرینگوی است درگیتی
هر آن کو طاعتِ یزدانِ گیتی آفرین دارد
گرفتارند گمراهان میان ظلمت و بدعت
[...]
هر آن کو خاطرِ مجموع و یارِ نازنین دارد
سعادت همدم او گشت و دولتْ همنشین دارد
حریمِ عشق را درگَه، بسی بالاتر از عقل است
کسی آن آستان بوسد، که جان در آستین دارد
دهانِ تَنگِ شیرینش، مگر مُلکِ سلیمان است
[...]
دلم جز داغ نومیدی ز جان حاصل همین دارد
که پیوسته ز ابرویت بلایی در کمین دارد
نکوخواه توام جانا و می ترسم که بی جُرمی
بگردی از نکوخواهان چو بدگویت براین دارد
چه سود از باغ بلبل را که بی زلف و عذار تو
[...]
کجا پروای ما سرگشتگان آن مه جبین دارد؟
که خون صد چراغ مهر را در آستین دارد
زجمعیت امید بی نیازی داشتم، غافل
که آنجا صاحب خرمن نظر بر خوشه چین دارد
چه شیرینی است یارب با زمین پاک خرسندی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.