فنا کی شغل سودای محبت را زیان دارد
سری دارمکه تا خاک هوای اوست جان دارد
دم ناییست افسون نوای هستیام ورنه
هنوزم نالهٔ نی در نیستان آشیان دارد
به سودایت چنان زارم که با صد ناله بیتابی
تنم در پیرهن تحریک نبض ناتوان دارد
به روزبینوایی هیچکس ما را نمیپرسد
مگر داغت که دستی بر دل این بیکسان دارد
در عزلتزدمکز خلق لختی واکشم خود را
ندانستمکه دامن از هوس چیدن دکان دارد
چراغ خامشم، غم نیست گر آهی زیان کردم
نفس دزدیدنم در عالم دیگر فغان دارد
ز بالافشانی ساز شرر آواز میآید
که اینجا گر همه سنگ است دامن بر میان دارد
نیاید ضبط آه از دل به گلزار تماشایت
که آنجا گر همه آیینه است آب روان دارد
هدف باید شدن چون بلبلان ما را در این گلشن
که هر شاخش چو بویگل خدنگی در کمان دارد
بهبخت خود چهسازد عاشقمسکینکهآن بدخو
سراپا الفت است امّا دل نامهربان دارد
به رنگ آتش یاقوت ناپیداست دود من
به حیرت رفتهٔ شوقت عجب ضبط عنان دارد
ز خودکامی برون آ، بینیاز خلق شو بیدل
که اوج قصر همّتها همین یک نردبان دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به درد و رنج عشق و محبت میپردازد و احساس ناتوانی و بیکسی را در زندگی توصیف میکند. او از فراق محبوبش ناله میکند و احساس میکند که به شدت دچار اندوه و بیتابی است. در عزلت و تنهایی، در تلاش است تا از وسوسهها و هوسهای دنیا دور بماند، اما غم و درد همچنان با اوست. شاعر به وضعیت خود مینگرد و میگوید که این عشق و حسرت، برایش مثل دمی برای نی است که در نیستان به ناله در آمده. او همچنین بیان میکند که در دنیای عشق، دل نامهربان است و با وجود همه زیباییها، دل عاشق را نمیسازد. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که باید از خودپسندی و خودکامی دوری کند و به رهایی از این درد بپردازد.
هوش مصنوعی: محبت و عشق به او هیچگاه برای من ضرر ندارد؛ چون من حتی با وجود خاک و غمهایش نیز جان و زندگی دارم.
هوش مصنوعی: صدای نی به عنوان نمایندهای از روح و هستی من، تنوعی تازه و جادویی دارد؛ ولی با این حال، همچنان نالههای نی در سرای نی باقیمانده است و در آنجا خانه دارد.
هوش مصنوعی: به خاطر عشق تو آنقدر نزار و بیتابم که تمام وجودم با صدای ناله به شدت پر از اضطراب است و حتی در لباس خودم هم احساس میکنم نبض ناتوانم در حال فعالیت است.
هوش مصنوعی: در دوران سختی و مشکلات، هیچکس به حال ما اهمیتی نمیدهد، مگر آنکه زخم دل ما را دیده باشد و احساسمان را درک کند.
هوش مصنوعی: در تنهاییام از مردم دور شدم و مدتی خودم را گم کردم و نفهمیدم که دامنم پر از آرزوها و خواستههاست.
هوش مصنوعی: چراغی که خاموش است، غم ندارد. اگر در اینجا آهی بزنم یا غمی داشته باشم، در جهانی دیگر صدای آه و فغان دارد.
هوش مصنوعی: از جلوی پخش صدا و نغمههای پرهیجان، اینجا که همه چیز سرد و سنگین به نظر میرسد، دامن را برمیافرازد.
هوش مصنوعی: آه و نالهای که از دل برمیآید، در گلزار زیبایی تو قابل ضبط و ثبت نیست، زیرا حتی اگر همه چیز در آنجا آینه باشد، باز هم جوی آب زندهای دارد.
هوش مصنوعی: انسان باید هدفش مانند بلبلان باشد؛ در این باغ که هر شاخهاش بویی شبیه بوی گل دارد و همچون تیرهایی در کمان مینشیند.
هوش مصنوعی: عاشق بیچاره چه کاری میتواند برای سرنوشت خود انجام دهد در حالی که معشوقش با وجود ظاهر دوستداشتنیاش، دل سنگینی دارد.
هوش مصنوعی: رنگ یاقوت مانند آتش است و دود من به خاطر عشق و شوقی که دارم، به شکل حیرتانگیزی تغییر پیدا کرده است. جالب است که چقدر این احساسات میتوانند کنترلشده باشند.
هوش مصنوعی: از خودخواهی و خودپسندی بیرون بیا، تا دیگران را نیازمند خود نکن. بیدل، بدان که اوج و بلندی آرزوها تنها با همین یک نردبان حاصل میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر موری سخن گوید، و گر مویی روان دارد
من آن مور سخن گویم، من آن مویم که جان دارد
تنم چون سایه مویست و دل چون دیده موران
ز هجر غالیه مویی، که چون موران میان دارد
اگر مر آب و آتش را مکان ممکن بود مویی
[...]
اگر ذاتی تواند بود کز هستی توان دارد
من آن ذاتم که او از نیستی جان و روان دارد
وگر هستی بود ممکن که کم از نیستی باشد
من آن هستم که آن از بینشانیها نشان دارد
وگر با نقطهای وهمم کسی همبر بود او را
[...]
غلام آن سبکروحم که با من سر گران دارد
جوابش تلخ و پنداری شکر زیر زبان دارد
مرا گر دوستی با او به دوزخ میبرد شاید
به نقد اندر بهشتست آن که یاری مهربان دارد
کسی را کاختیاری هست و محبوبی و مشروبی
[...]
هوای بوستان خوش گشت و باده لطف جان دارد
کنون هر کس که جان دارد، هوای بوستان دارد
سحرگه بکر غنچه ها باده ها خورده ست در پرده
همه سرخی رو بدهد گواهی، گر نهان دارد
کنون دل بستگی غنچه با گل، کی نهان ماند؟
[...]
نگارا دل همیخواهد که عشقت را نهان دارد
ولیکن اشک را نطق است و رنگ رو زبان دارد
اگر چه آتش مجمر ندارد شعلهٔ پیدا
ولیکن عود نتواند که دود خود نهان دارد
کسی کز درد عشق تو ندارد زندگیِّ دل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.