گنجور

 
مجیرالدین بیلقانی

قاعده ای نهاد خوش حسن تو باز در جهان

عشق تو زد سه نوبه ای بر در دار ملک جان

شعبده لب ترا از پی دلبری فلک

ماند به شکل حقه ای مهره مار در دهان

از تو من شکسته دل همچو پیاله در خطم

زانکه چو جرعه خون من ریخت غم تو رایگان

سکه حسن تازه کرد از تو سپهر بوالعجب

خیز و به ما ز قند لب چاشنیی بیار هان!

بی نمکی مکن چو خاک از سر خوی آتشی

کز دل ماست خوش نمک دیگ غم تو در جهان

سینه مکن که روی من از تو گرفت زنگ غم

یک نفسم به روی خود از تف سینه وارهان

گشت سیه سپید و خوش چشم من از خیال تو

تا دهدم در آینه از رخ و زلف تو نشان

دیده من ز خار غم از چه نمی شود تهی؟

زانکه ز عکس روی تو چشم من است گلستان

رو که ز مه نکوتری تا ز هوس همی رود

سر زده و کبود لب گرد در تو آسمان

هم نکند به بوسه ای لعل تو تا نبیندم

همچو سفال نو شده خشک لب از تو هر زمان

در طلبت همی دوم چون سگ پای سوخته

گرچه ز ناز هر زمان خام تری چو استخوان

حلقه به گوش تو شدم چند ز چشمم افگنی

بار غمم سبک بکن سر به چه می کنی گران؟

راست چو شمع وقت روز از بر من کران مکن

چون دل و جان نهاده ام با تو چه شمع در میان

دل به دو نیمه می کنم با تو به شکل پسته ای

با من اگر شبی شود فندق تو شکر فشان

رو که به عون آسمان هستی از آن رخ چو مه

نایب آفتاب تو سایه حق خدایگان

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
مجیرالدین بیلقانی

نامزد غمی ز دهر ای دل سر گرفته هان

زیر میا نه خوش نشین چون غم تست بیکران

صدمه آه من ببین سوخته چنبر فلک

لؤلؤ روی من نگر ساخته گنج شایگان

در طلب جفای من چرخ دو اسبه می دود

[...]

خاقانی

شاه جهان گشای را از شب و روز آن جهان

باد هزار سال عمر، اینت دعای راستین

اثیر اخسیکتی

ای جهان را، یادگار از طغرل و الب ارسلان

آسمان داد و دینی آفتاب دودمان

بوسه داده نعل یکران تو طوق ماه نو

سجده برده پیش دیوان تو، طاق ابروان

تا هزاران قرن دیگر هم، نیارد روزگار

[...]

مولانا

مانده شده‌ست گوش من از پی انتظار آن

کز طرفی صدای خوش دررسدی ز ناگهان

خوی شده‌ست گوش را گوش ترانه نوش را

کو شنود سماع خوش هم ز زمین هم آسمان

فرع سماع آسمان هست سماع این زمین

[...]

حافظ

فاتحه‌ای چو آمدی، بر سر خسته‌ای بخوان

لب بگشا که می‌دهد، لعل لبت به مرده جان

آن که به پرسش آمد و، فاتحه خواند و می‌رود

گو نفسی که روح را، می‌کنم از پیَش روان

ای که طبیبِ خسته‌ای، روی زبان من ببین

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه