انگلیسا در جهان بیچاره و رسوا شوی
ز آسیا آواره گردی وز اروپا، پا شوی
چشمپوشی با دل صد پاره از سودان و مصر
وز بویر و کاپ، دل برکنده و در وا شوی
باکلاه بام خورده با لباس مندرس
کفش پاره، دست خالی، سوی امریکا شوی
بگذری از لالی و بیرون شوی از هفت کل
وز غم نفتون روان پرشعله نفتآسا شوی
چون که یاد آری ز پالایشگه نفت عراق
دل کنی چون کوره و از دیده خونپالا شوی
چون بهٔاد آری ز آبادان وکشتیهای نفت
موجزن از شور دل مانندهٔ دریا شوی
چون کنی یاد از عراق و ساحل اروندرود
قطرهزن در موج غم که زیر و گه بالا شوی
در غم خرماستان بصره وکوت وکویت
سینهچاک و بیبها چون دانهٔ خرما شوی
سود نابرده هنوز از پنبهزاران عراق
زبر سنگ آسمان چون جوزق از هم واشوی
حاصل ملک فلسطین را نخورده چون یهود
خوار و سرگردان به هرجا سخرهٔ دنیا شوی
بگذری فرعونوش ازتخت وتاج ملک مصر
غرقه همچون قبطیان در قلزم حمرا شوی
کوه طارق را سپاری با خداوندان خویش
وز جزیرهٔ مالت بیرون یکه وتنها شوی
از عدن بگریزی و بندی نظر از حضر موت
بیخبر از العسیر و غافل از صنعا شوی
بگذری از ماوراء اردن و ملک حجاز
فارغ از نجد و قطیف و مسقط و لحسا شوی
خطهٔ بحرین را سازی به ایران مسترد
بینصیب از غوصگاه لؤلؤ لالا شوی
راه بحر احمر و عمان ببندد بر تو خصم
لاجرم بهر فرار از راه افریقا شوی
چون به نومیدی گذر گیری تو از «بناسپرانس»
زی سیام و برمه و زیلند، رهپیما شوی
دشمن آید از قفایت چون سحاب مرگبار
زان سبب گیری طریق برمه وآنجا شوی
قلعهٔ ستوار سنگاپور راگیری حصار
چند روزی برکنار از جنگ و از دعوا شوی
و آخر از بیم هجوم و انتقال اهل هند
جامهدان را بسته و یکسر به کانادا شوی
عشق بلع نفت خوزستان و موصل را به گور
برده و آواره از دنیا و مافیها شوی
بگذری از ایرلند و سرکشی ز اسکاتلند
زیر ... و ... ایرلند و عرب دولا شوی
ای که گفتی هست مرز ما کنار رود رن
زود باشد کز کران تایمز ناپیدا شوی
طعمهٔ خود فرض کردی جمله موجودات را
وقت آن آمدکه یکسر طعمهٔ اعدا شوی
اختلاف افکندی و کردی حکومت بر جهان
شد دمی کز اتحاد خصم بیملجا شوی
بودی اندر عقل و دانایی و بینائی مثل
خواست حق تاکور گردی، کر شوی، کانا شوی
از حیل کالیوه و شیدا نمودی شرق را
گاه آن آمد که خود کالیوه و شیدا شوی
خوردی و بردی تو افریقا و مصر و هند را
خودکنون مانند هند و مصر و افریقا شوی
ساختی از نادرستی کار مردان بزرگ
باش تا خود بر سر این نادرستیها شوی
هرکجا دیدی جوانمردی وطن خواه و غیور
ازمیان بردیش تا خود در جهان آقا شوی
با فریب و خدعه کشتی صاحبان هند را
تا چو طاعون و وبا در هند پابرجا شوی
برکف هرجا برو مردم کشی،در شرق و غرب
تیغ دادی تا به دست او جهان پیرا شوی
هند و افغان را تهی کردی ز مردان فکور
تا تو خود تنها درآن معموره ملکآرا شوی
مانع بسط تمدن گشتی اندر ملک شرق
تا بدین مشتی خرافی صاحب و مولا شوی
هرکجاگنجی نهان، یا ثروتی دیدی عیان
حیلهها کردی که خود آن گنج را دارا شوی
عهدها کردی و پیمانها به شاهان قجر
کز نهیب قهر روس این ملک را ملجا شوی
چون زمان جنگ پیش آمد کشیدی پای پس
تا به جلب روس نایل، از فریب ما شوی
عهد بستی بیطرف مانی تو در کار هرات
چون یسندیدی که ناگه بر سر حاشا شوی؟
چون بهپاسقول و عهدت جانب افغان شدیم
بهتر آن دیدی که با ما داخل دعوا شوی
مدت یک قرن شد تا تو درین ملک ضعیف
گه نشانی شاه وک سرمایهٔ غوغا شوی
گه کنی تحریک و از پای افکنی میرکبیر
تا پس از او حامی دزدان بیپروا شوی
گاه در افکندن شوستر شوی همدست روس
تا در ایران بیرقیب انباز هر یغما شوی
آتش جنگ عمومی را نمایی شعلهور
قتل ملیونها جوان را علت اولی شوی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر به انتقاد از عملکرد استعمارگران، بهخصوص انگلیس، میپردازد و تبعات و دردهای ناشی از استعمار را به تصویر میکشد. شاعر به توصیف آوارهگی مردمان آسیا و آفریقا میپردازد که تحت ستم و استثمار قرار گرفتهاند. او اشاره دارد به اینکه در پی سودجوییهای بیحد و حصر، انگلیس به غارت منابع کشورها میپردازد و مردم بینوا را به درد و رنج دچار میسازد.
شعر در ادامه به فساد و فریبهای سیاسی اشاره میکند که به تبعیض و بیثباتی در مناطق مختلف منجر شده و با استفاده از ابزار جنگ و اختلاف، قدرت خود را حفظ کرده است. همچنین به نقش کشورهایی مانند عراق، هند و مصر در بازیهای سیاسی اشاره شده و اینکه چگونه استعمارگران از ثروتهای این مناطق بهرهبرداری کرده و ستمگری میکنند.
در نهایت، شاعر احساس ناامیدی و شکست انسانیت در برابر نادرستی و فساد جهانی را مطرح میکند و یادآور میشود که این چرخه هرگز پایان نخواهد یافت مگر آنکه انسانها به اتحاد و همبستگی برسند.
هوش مصنوعی: انگلیس در دنیا به وضعی بد و رسوا میافتد، به طوری که از آسیا پریشان میشود و از اروپا هم دور میافتد.
هوش مصنوعی: با دل شکسته و زخمخورده، از سرزمینهای دور مانند سودان و مصر و از جاهایی مثل بویر و کاپ، چشمپوشی کن و دل خود را رها ساز.
هوش مصنوعی: با کلاه بر سر، لباس کهنه و کفشهای پاره، بدون هیچ سرمایهای عازم امریکا شوی.
هوش مصنوعی: از سکوت و خاموشی عبور کن و از محدودیتها خارج شو. با رها کردن غم و اندوه، جانت مانند نفتی که در آتش شعلهور میشود، پرخروش و پرشور خواهد شد.
هوش مصنوعی: وقتی به یاد پالایشگاه نفت عراق میافتی، باید مانند کورهای که میسوزد از دل خود بگذاری و چشمانت را پر از اشک کنی.
هوش مصنوعی: وقتی از آبادان برمیگردی و کشتیهای نفتی را میبینی که از شوق و احساسات بر روی آب به جنب و جوش هستند، احساساتی شبیه به دریا خواهی داشت.
هوش مصنوعی: زمانی که به یاد عراق و ساحل اروندرود میافتی، غم مانند قطرهای در موج به تو حملهور میشود و تو را به بالا و پایین میبرد.
هوش مصنوعی: در غم خرماستان بصره، دردی عمیق را تجربه کن و مثل دانهٔ خرما به خاطر فقدان و بیقیمتیام، سینهات پارهپاره شود.
هوش مصنوعی: هنوز هیچ سودی از مزارع پنبه عراق به دست نیامده، مانند گردو که از زیر سنگ آسمان شکسته میشود و پراکنده میگردد.
هوش مصنوعی: به خاطر نداشتن سرزمین فلسطین، مانند یهودیان که آواره و سردرگم هستند، در هر جایی ممکن است در دام دنیا بیفتی.
هوش مصنوعی: از تخت و تاج سلطنت خود بگذری و مانند قبطیان در دریا غرق شوی، همچون فرعونی که به سرنوشت شومی دچار شده است.
هوش مصنوعی: کوه طارق را به همراه دوستانت ترک کن و از جزیره مالت به تنهایی خارج شو.
هوش مصنوعی: از بهشت دوری کن و به مرگ بیخبر شوی، در حالی که متوجه سختیها و غفلت از کیش و مکانی که در آن قرار داری، نخواهی بود.
هوش مصنوعی: اگر از سرزمینهای دورتر از اردن و قلمرو حجاز بگذری، و از مناطق نجد، قطیف، مسقط و لحسا بینیاز شوی، به آرامش و آزادی دست خواهی یافت.
هوش مصنوعی: سرزمین بحرین را به ایران برگردان که از گنجینههای مروارید بیبهره است و همچون خواب لالا شود.
هوش مصنوعی: اگر دشمن بر تو درهای راه دریای احمر و عمان را ببندد، ناچار برای فرار از دست او به سمت راه آفریقا خواهی رفت.
هوش مصنوعی: اگر در لحظات ناامیدی بتوانی از «بناسپرانس» عبور کنی و به سرزمینهای سیام، برمه و زیلند بروی، میتوانی راهواری برای خود پیدا کنی.
هوش مصنوعی: اگر دشمنی به سوی تو بیاید مانند ابری مرگبار، پس باید راه فرار را پیش بگیری و به مکانی دور بروی.
هوش مصنوعی: برای مدتی، از جنگ و دعوا دور شو و در قلعهٔ مستحکم سنگاپور آرامش را تجربه کن.
هوش مصنوعی: شخصی به خاطر ترس از حمله و مشکلاتی که ممکن است برای مردم هند پیش بیاید، تصمیم میگیرد که هرچه دارد را جمع کند و به کانادا برود.
هوش مصنوعی: عشق باعث شده است که تو از دنیا و مسائل آن فاصله بگیری و در نهایت، مشکلات و دغدغههای زندگی را فراموش کنی.
هوش مصنوعی: در سفر خود از ایرلند عبور میکنی و از اسکاتلند میگذری، در نهایت به جایی میرسی که باید دبروی و مذهبی را رعایت کنی. این مسیر نشاندهنده یک تغییر و تحول در زندگی شخصی و اجتماعی است که در آن باید به رفتار و مناسبات جدید توجه کنی.
هوش مصنوعی: ای کسی که گفتی مرز ما در کنار رود است، به زودی خواهی دید که از کرانههای ناپیدا دور خواهی شد.
هوش مصنوعی: تمام موجودات را به عنوان طعمه خود تصور کردهای، اما زمانی خواهد رسید که خودت به طور کامل طعمه دشمنان خواهی شد.
هوش مصنوعی: تو باعث شدی که اختلافی بین مردم بیفتد و بر جهان تسلط پیدا کردی، در حالی که اگر با یکدیگر متحد میشدید، هیچ دشمنی نمیتوانست به شما آسیبی برساند.
هوش مصنوعی: تو در حضور عقل و دانش و بینش هستی، اما اگر به خواستهی حق توجه نکنی، ممکن است مانند یک کر و نادان شوی و از درک مسائل دور بمانی.
هوش مصنوعی: زمانی رسید که با ترفندها و زیباییهای کالیوه و شیدا، قدرت و جذابیت را به شرق نمایش دادی، اما اکنون وقت آن فرا رسیده که خودت به آن زیبایی و دلربایی تبدیل شوی.
هوش مصنوعی: تو در آفریقا و مصر و هند تجارب و دانشهایی به دست آوردی، حالا باید طوری رفتار کنی که مانند آن سرزمینها (هند، مصر و آفریقا) باشی و ویژگیهای آنها را در خودت به وجود آوری.
هوش مصنوعی: برای دیگران، به وسیله اشتباهات بزرگترها، الگویی بساز که خودت نیز از این اشتباهات درس بگیری.
هوش مصنوعی: اگر در جایی جوانمرد و وطندوستی را ببینی که شجاعت و غیرت دارد، بدان که او را از میان برداشتی تا خودت در دنیا مقام و اعتبار پیدا کنی.
هوش مصنوعی: با نیرنگ و حیله، کشتیبانان هندی را به زانو درآور تا اینکه مثل طاعون و وبا در هند باقی بمانی.
هوش مصنوعی: هر جا که بروی، مردم را با شمشیر بکش، در شرق و غرب، شمشیر را به دست او بده تا جهان را زیر سلطهاش بیاورد.
هوش مصنوعی: تو مردان فکور هند و افغانستان را از میدان به در کردی تا خودت به تنهایی در آن سرزمین زیبا و آباد به اوج و مقام برسی.
هوش مصنوعی: تو باعث رکود و عدم پیشرفت تمدن در سرزمینهای شرقی شدی تا اینکه به دست یک گروه خرافی و بیاساس، به مقام و قدرت رسیدی.
هوش مصنوعی: هر جا که گنج یا ثروتی پیدا کردی، با تدبیر و نقشههای خود تلاش کردی تا آن گنج را به دست بیاوری.
هوش مصنوعی: تو عهد و پیمان بستی با شاهان قجر تا اینکه از شدت خشم روس، این مرز و بوم به یک پناهگاه تبدیل شود.
هوش مصنوعی: زمانی که جنگ آغاز شد، عقبنشینی کردی تا اینکه به هدف خود در مقابل روسها برسی و از نقشهها و حقههای ما دور باشی.
هوش مصنوعی: تو در کار هرات بیطرفی را پذیرفتی، اما وقتی ناگهان میبینی که در آستانهی سرزنش قرار میگیری، چه میکنی؟
هوش مصنوعی: وقتی به خاطر وعده و عهدی که داده بودی، به حمایت افغانها پرداختیم، بهتر دیدی که با ما وارد نزاع شوی.
هوش مصنوعی: یک قرن گذشته و هنوز در این سرزمین ضعیف، نشانی از شاه و سرمایهای برای شگفتی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: گاهی تحریک میکنی و دیگران را به زمین میزنی تا بعد از آن به حامی بیپروا دزدان تبدیل شوی.
هوش مصنوعی: گاهی در میدان رقابت، با روسها همپیمان میشوی تا در ایران بدون رقیب، شریک هرگونه دزدیدن و غارت باشی.
هوش مصنوعی: فرزند جنگ را به آتش بکشانی و باعث کشته شدن میلیونها جوان شوی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پشت پا زن بر دو عالم تا فلک پیما شوی
از سر دنیا و دین برخیز تا رعنا شوی
شد حباب از خودنمایی گوی چوگان فنا
سعی کن تا در محیط عشق ناپیدا شوی
طوطی از خاموشی آیینه می آید به حرف
[...]
تا کی ای دل در هوای اطلس و دیبا شوی
از تعلق دست اگر شویی ید بیضا شوی
همدم خورشید می خواهی که چون عیسی شوی
پشت پا زن در دو عالم تا فلک پیما شوی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.