هوش مصنوعی: در این شعر، سخن از بیوفایی و دوری است. شاعر از کسی که به او محبت کرده میخواهد که بیوفا نباشد و به مردان نصیحتی میکند. او بیان میکند که در حال حاضر دلش به معشوقش وابسته است و از او میخواهد که هر کجا که میخواهد برود، اما دلش را در نزد او نگه دارد.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، سخن از بیوفایی و دوری است. شاعر از کسی که به او محبت کرده میخواهد که بیوفا نباشد و به مردان نصیحتی میکند. او بیان میکند که در حال حاضر دلش به معشوقش وابسته است و از او میخواهد که هر کجا که میخواهد برود، اما دلش را در نزد او نگه دارد.
هوش مصنوعی: ای کسی که به بیوفایی عادت کردهای، لطفاً نرو. قبل از رفتن، کمی سخنانی برای مردان بشنو.
هوش مصنوعی: حالا که قلبم به تو وابسته شده، دل را آزاد کن تا هرجا که میخواهی بروی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای از گل سرخ، رنگ بربوده و بو
رنگ از پی رخ ربوده، بو از پی مو
گلرنگ شود، چو روی شویی، همه جو
مشکین گردد، چو مو فشانی، همه کو
آمد به سمرقند شه از رغم عدو
اینک ملک مشرق بدخواهش کو
گریبغو و جیحونش نظر دید افزون
پل بر جیحون نهاد و غل بر یبغو
هان یاران هوی و ها جوانمردان هو
مردی کنی و نگاه داری سرِ کو
گر تیر چنان رسد که بشکافد مو
باید که ز یکدگر نگردانی رو
اینجا چو رسی متاع دل کن به گرو
هر چیز که رودهد به جانش به گرو
مردانه ز جان بگذر و بی سر می رو
کاینجا دو هزار جان نیرزد بدوجو
آن قصر که با چرخ همیزد پهلو
بر درگه آن شهان نهادندی رو
دیدیم که بر کنگرهاش فاختهای
بنشسته همیگفت که کوکو کوکو
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.