گر مرد این حدیثی زنار کفر بندی
دین از تو دور دور است بر خویشتن چه خندی
از کفر ناگذشته دعوی دین مکن تو
گر محو کفر گردی بنیاد دین فکندی
اندر نهاد گبرت پنجه هزار دیوست
زنار کفر تو خود گبری اگر نبندی
هر ذرهای ز عالم سدی است در ره تو
از ذره ذره بگذر گر مرد هوشمندی
چون گویمت که خود را میسوز چون سپندی
زیرا که چشم بد را تو در پی سپندی
مردانه پای در نه گر شیر مرد راهی
ورنه به گوشهای رو گر مرد مستمندی
ای پست نفس مانده تا کِی کنی تو دعوی
کافزون ز عالم آمد جان من از بلندی
هیچ است هر دو عالم در جنب این حقیقت
آخر ز هر دو عالم خود را ببین که چندی
عطار مرد عشقی فانی شو از دو عالم
کز لنگر نهادت در بند تخته بندی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی مفهوم ایمان و دین میپردازد و به نقد افرادی میپردازد که دروغین به دینداری خود ادعا میکنند. شاعر بیان میکند که اگر کسی از کفر و ناباوری خویش گذر نکند، ادعای دینداریاش بیمحتواست. او تأکید میکند که واقعیات و مسائل دینی درونیتر و عمیقتر از ظواهر هستند و انسان باید خود را از موانع دنیوی و کفرآمیز رها کند. همچنین، شاعر به اهمیت مبارزه با نفس و تلاش برای حقیقت و عشق فانی اشاره میکند و یادآوری میکند که در مقایسه با حقیقت، تمامی دنیا و مادیات ناچیزند. در نهایت، او مخاطب را به درونی نگریسته و از وابستگی به ظواهر رهایی میبخشد.
هوش مصنوعی: اگر مردی به این سخن گوش ندهد و به کفر و بیدینی دچار شود، دین از او فاصله میگیرد. پس بر خودت چه میخندی؟
هوش مصنوعی: اگر هنوز به درستی از جاهلیت و کفر فاصله نگرفتهای، ادعای دین و ایمان نکن. زیرا اگر در نهایت به کفر و نادانی دچار شوی، پایههای دین را خراب کردهای.
هوش مصنوعی: در درون تو هزاران دیو وجود دارد و اگر به دیانت و ایمان خود نرسیدی، همانند کافری هستی که خود را به زنجیر کفر میکشی. اگر زنجیر آن کفر را نپوشانی، همچنان در این وضعیت خواهی ماند.
هوش مصنوعی: هر چیزی در این دنیا مانعی برای تو به حساب میآید، بنابراین اگر انسان باهوشی هستی، باید از تمام این موانع عبور کنی.
هوش مصنوعی: وقتی به تو میگویم که خود را بسوزان مانند اسپند، به این خاطر است که چشم زخم را در پی سپند قرار دهی.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به سرنوشتی بزرگ دست یابی، باید با شجاعت و عزم راسخ قدم برداری. اما اگر چنین شور و حالی نداری، بهتر است به گوشهای بروی و زندگی آرامتری را برگزینی.
هوش مصنوعی: ای نفس پست، تا کی میخواهی ادعای بزرگی کنی؟ جان من از بلندیهای عالم به این پستی رسیده است.
هوش مصنوعی: هر دو جهان در برابر این حقیقت، هیچ و پوچ هستند. حالا خودت را از آن عالم و این عالم جدا کن و ببین که چقدر موقتی و گذراست.
هوش مصنوعی: عطار میگوید که به عشق و دلبستگیهای دنیوی پایبند نباشید و از دو عالم جدا شوید، زیرا وقتی در لنگر زندگی دنیوی گیر بیفتید، مانند کسی میشوید که به تختهای متصل شده و نمیتواند آزادانه حرکت کند. در واقع، او شما را دعوت میکند تا از موانع دنیا فراتر بروید و به عشق خالص و بیپایان بپردازید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای کرده رو چو سرکه چه گردد ار بخندی
والله ز سرکه رویی تو هیچ برنبندی
تلخی ستان شکر ده سیلی بنوش و سر ده
خندان بمیر چون گل گر ز آنک ارجمندی
چون مو شدهست آن مه در خنده است و قهقه
[...]
باز این چه شور و فتنه ست کاندر جهان فکندی
کز دست غم ز دلها بیخ طرب بکندی
از چشم شوخ و ابرو جادوی با کمانی
وز زلف دزد هندو دلبند با کمندی
تا کی به دست دستان دست زمانه پیچی
[...]
بر خستهای ملامت چندین چه میپسندی؟
کورا نظر بپوشد شوخی به چشمبندی
ای خواجهٔ فسرده، خوبی دلت نبرده
گر درد ما بنوشی، بر درد ما نخندی
چون پسته لب ببستم از ذکر شکر او
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.