شب را ز تیغ صبحدم خون است عمدا ریخته
اینک ببین خون شفق در طشت مینا ریخته
لالای شب در هر قدم لؤلؤ بر آورده بهم
وز یک نسیم صبحدم لؤلؤی لالا ریخته
خورشید زرکش تافته زربفت عیسی بافته
زنار زرین یافته زر بر مسیحا ریخته
مطرب ز دیوان فرح پروانه را آورده صح
ساقی شراب اندر قدح از حوض حورا ریخته
موسی کف عیسی زبان فرعونیی کرده روان
زنار زلفش هر زمان صد خون ترسا ریخته
ساقی به گردش سر گران زرین نطاقی بر میان
وز شرم او از کهکشان جوجو چو جوزا ریخته
ما کرده از مستی همی بر جام ساقی جان فدی
وز دیده تا تحتالثری عقد ثریا ریخته
از تائبی سر تافته صد توبه برهم بافته
چون بوی زلفش یافته می بر مصلا ریخته
چون قطره دریا کش زبون اشک وی از دریا فزون
دریای دل یک قطره خون یک قطره دریا ریخته
آنجا که قومی همنفس می میدهند از پیش و پس
طاوس جانها چون مگس بال و پر آنجا ریخته
جان غرقهٔ سودای دل تن نیز ناپروای دل
عطار از دریای دل صد گنج پیدا ریخته
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیباییهای طبیعت و عشق و احساسات انسانی میپردازد. شاعر با تصاویری زیبا و پر مفهوم، شب و صبح را به هم پیوند میزند و از رنگها و جلوههای مختلف آنها سخن میگوید. او وجود خورشید را همچون زربفتی زیبا و شفاف توصیف میکند و شور و حال زندگی را در دل و جان انسانها نشان میدهد. همچنین، اشاره به می و شراب و مستی به عنوان نمادهایی از عشق و وجد درونی وجود دارد. نهایتاً، شاعر با استفاده از نمادها و تصاویر زنده، عمق احساسات انسانی و جستجوی معنای زندگی را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: در شروع صبح، آسمان به رنگ قرمز درآمده و این نشان دهندهٔ جدال شب و روز است. در واقع، شفق به رنگ خون مثل زینتی در ظرف بلورین نمایان شده است.
هوش مصنوعی: در شب، وقتی قدم برمیدارم، مثل لؤلؤهایی که در کنار هم جمع شدهاند، احساس آرامش و زیبایی میکنم. همچنین، نسیمی صبحگاهی همچون لؤلؤهایی که به آرامی در حال ریختن هستند، به من احساس تازگی میبخشد.
هوش مصنوعی: خورشید زربافت و درخشان مانند لباس عیسی (مسیح) است که از طلا بافته شده و زنجیر طلایی به دورش قرار دارد. در این تصویر، زیبایی و شکوه خورشید به مسیحا (عیسی) تشبیه شده و در آن به بخشش و الهامهای او اشاره میشود.
هوش مصنوعی: خواننده ز دیوانی از شادی، پروانه را به همراه آورده و ساقی شراب را در جام از حوضی که پر از زیبایی است، میریزد.
هوش مصنوعی: موسی به دست عیسی کاری کرده که زبان فرعونیها را به حیرت واداشته است. همیشه با زلفهای او خونهای زیادی از ترسایان ریخته میشود.
هوش مصنوعی: ساقی با ظاهری زیبا و درخشان، در حال نوشیدنی دادن است و به خاطر زیباییاش، مانند ستارهها در آسمان، حس شرم دارد و این زیبایی را با نگینی زینت داده است.
هوش مصنوعی: در حال مستی و سرخوشی، از ساغی میخواهم که جانم را فدای او کند. از چشمان من تا عمق زمین، عشق و زیبایی را نظاره میکنم که مانند ستارهای درخشان منتشر شده است.
هوش مصنوعی: از تائبی که درخشید، هزار توبه را کنار هم بافتهام؛ چون بوی موی او را حس کردهام، شراب را بر سجاده ریختهام.
هوش مصنوعی: وقتی که قطرهای از دریا بر روی زمین میافتد و اشک میریزد، نشاندهنده عشق و احساسات عمیق در دل است، چون دل او از دریا هم بزرگتر و پر از احساس است. در واقع، این یک تصویر از عشق و درد عمیق انسانی است که حتی یک قطره از این احساسات میتواند دنیایی را تحت تأثیر قرار دهد.
هوش مصنوعی: در جایی که گروهی از آدمها با یکدیگر همدلی و محبت دارند، روحها و جانها مانند پروانهها گرداگرد هم میچرخند و اینجا، مثل مگس، کارهای بیفایده و بیاهمیت کنار گذاشته میشود.
هوش مصنوعی: دل پر از عشق و هیجان است و جان من در تمنای آن غرق شده است. جسمم هم از این عشق بیاعتنا و آسوده است. عطار از عمق دلتنگیها و احساساتش گنجینهای بینظیر و ارزشمند به دست آورده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در کام صبح از ناف شب مشک است عمدا ریخته
گردون هزاران نرگسه از سقف مینا ریخته
صبح است گلگون تاخته، شمشیر بیرون آخته
بر شب شبیخون ساخته، خونش به عمدا ریخته
کیمخت سبز آسمان، دارد ادیم بیکران
[...]
ای شکل قدت پیکری از سیم سارا ریخته
هر دم ز شاهان لشکری سرهات در پا ریخته
تا شد درین بستان سرا سرو قدت بالا نما
هر لحظه طوفان بلا بر ما ز بالا ریخته
چون آفتاب اینک شراب اندر هلال افکند تاب
[...]
از جرعه جام گوهری لؤلؤ لا لا ریخته
یا دست ساقی بر ثری عقد ثریا ریخته
ریزد خم از جوش شراب از حلق یاقوت مذاب
این بحر جوشان بین کز آب آتش بر اعضا ریخته
آن لعبت ترسانگر از لب مسیح آسانگر
[...]
عبدس و ساقی در قدح، صهبا ز مینا ریخته
در گوهر الماسگون لعل مصفا ریخته
کرده پی اکسیر جان در طلق زرنیخ روان
در ساغر سیمابسان گوگرد حمرا ریخته
آب از سراب انگیخه آتش ز آب انگیخته
[...]
تا ساقی میخوارگان، در جام صهبا ریخته
خون دل خم در قدح از چشم مینا ریخته
در سینه ی سیم سپید آکنده زر جعفری
در دیده ی الماس تر یاقوت حمرا ریخته
این باده را ترکی عجب در ماه شعبان و رجب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.