گر چنین سنگدل بمانی تو
وه که بس خونها برانی تو
چه بلایی بر اهل روی زمین
از بلاهای آسمانی تو
از تو صد فتنه در جهان افتاد
فتنهٔ جملهٔ جهانی تو
فتنه برخیزد آن زمان که سحر
فرق مشکین فرو فشانی تو
دهن عقل باز ماند باز
چون درآیی به خوش زبانی تو
همه اهل زمانه دل بنهند
بر امیدی که دلستانی تو
خط نویسی به خون ما چو قلم
سرکشان را به سر دوانی تو
سرگرانی و سرکشی چه کنی
که سبک روحتر از آنی تو
باده ناخورده از من بیدل
با من آخر چه سر گرانی تو
چشم من ظاهرت همی بیند
گرچه از چشم بد نهانی تو
اگر از من کنار خواهی کرد
روز و شب در میان جانی تو
گلی از گلستانت باز کنم
که به رخ همچو گلستانی تو
شکری از لب تو بربایم
که به لب چون شکرستانی تو
خون فشانند عاشقان بر خاک
چون ز یاقوت درفشانی تو
چند آخر به خون نویسی خط
هیچ خط نیز می ندانی تو
دل عطار در غمت ریش است
مرهمی کن اگر توانی تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به انسان سنگدل و بیرحم اشاره میکند که با بیمحلی و سختدلی خود، درد و رنجهای زیادی را به زمین و اهل آن تحمیل میکند. او به فتنهها و مشکلاتی که از وجود این فرد پدید آمده اشاره میکند و میگوید این بلایا از آسمان نیز فراتر است. شاعر همچنین به زیبایی زبانی این شخص و تأثیرات آن بر دیگران اشاره میکند و از امید دلهای مردم به او سخن میگوید.
شاعر با بیانی نمادین و احساسی به عشق و درد خود میپردازد و از سرکشانی میگوید که تحت تأثیر این سنگدل قرار گرفتهاند. او به آرزوها و آلام عاشقان اشاره میکند و میخواهد که این شخص سختدل مرهمی بر دلهای رنجکشیده بگذارد. در نهایت، شاعر احساس یأس و ناامیدی خود را بیان میکند و میگوید دلش به خاطر غم این انسان شکسته است.
هوش مصنوعی: اگر به این بیاحساسی ادامه دهی، وای بر تو که چه مقدار خونها به خاطر تو ریخته خواهد شد.
هوش مصنوعی: چه مصیبتهایی بر ساکنان زمین وارد میشود از بلاهایی که از آسمان نازل میشود.
هوش مصنوعی: از تو بسیاری از مشکلها و آشفتگیها در دنیا ایجاد شد که تمام آنها ناشی از وجود توست.
هوش مصنوعی: حادثهها و آشوبها زمانی پدیدار میشوند که زیبایی و جذابیت تو بر همه چیز چیره شود.
هوش مصنوعی: زمانی که تو با زبانی شیرین وارد میشوی، عقل انسان به حیرت میافتد و نمیتواند چیزی بگوید.
هوش مصنوعی: همه مردم در این زمان بر امیدی دل میبندند که تو بتوانی دل آنها را شاد کنی.
هوش مصنوعی: نوشتههایمان را با خون ما مینویسند، همانطور که تو با سرکشی و بیحوصلگی، قلم را به حرکت درمیآوری.
هوش مصنوعی: نگرانی و طغیان چه فایدهای دارد وقتی که تو از آنچه هستی، آزادتر و سبکتر هستی.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که ای بیدلی، چرا آخرین رفتار سنگین و دشواری را با من در پیش گرفتهای در حالی که هنوز از شراب نچشیدهام؟
هوش مصنوعی: چشم من به ظاهر تو نگاه میکند، هرچند که تو از دید چشم بد پنهانی.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی از من فاصله بگیری، همیشه در دل و ذهن من میمانی.
هوش مصنوعی: میخواهم گلی از باغ تو برایت بیاورم که به زیبایی چهرهات مثل یک گلستان باشد.
هوش مصنوعی: از لبهای تو اندکی شیرینی میچشم، زیرا لبهایت مانند سرزمین شکر است.
هوش مصنوعی: عاشقان چون به یاد تو میافتند، اشکهایشان مانند یاقوت بر زمین میریزد.
هوش مصنوعی: به چندباره تلاش کردن و نوشتن چیزهای بیمعنا یا بیفایده، در حالی که خودت هم نمیدانی چه چیزی را مینویسی، اشاره دارد. در واقع، این جمله به نوعی ناتوانی در فهم یا بیان احساسات و اندیشهها اشاره میکند.
هوش مصنوعی: دل عطار به خاطر غمت دچار درد و رنج است. اگر توانایی داری، برایش تسکینی فراهم کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یوسف مصر آسمانی، تو
کدخدای همه جهانی تو
با همه خوبی و جوانی تو
پادشاهی و کامرانی تو
بیخبر چون جماد مانی تو
گر سوی بیسوئی نرانی تو
سر این نقش را چه دانی تو؟
که ز نقاش در گمانی تو
اصل این کار اگر بدانی تو
در ره حق فرو نمانی تو
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.