گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
عطار

بیم است که صد آه برآرم ز جگر من

تا بی تو چرا می‌برم این عمر به سر من

آگاه از آنم که به جز تو دگری نیست

و آگاه نیم از بد و از نیک دگر من

عمری ره تو جستم و چون راه ندیدم

کم آمدم آنجا ز سگ راهگذر من

دل سوخته زانم که کنون از سرخامی

کردم همه کردار نکو زیر و زبر من

در کوی خرابات و خرافات فتادم

وآنگاه بشستم به میی دامن‌تر من

پر کردم از اندوه به یک کوزهٔ دردی

هر لحظه کناری ز خم خون‌جگر من

وامروز درین حادثه دانی به چه مانم

در نزع فرومانده چون شمع سحر من

مردان چو نگین مانده در حلقهٔ معنی

وز حلقه به درمانده چو حلقه به در من

ای دوست به عطار نظر کن که ندارم

جز بی خبری از ره تو هیچ خبر من

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
سید حسن غزنوی

امسال ز هجران تو ای خوش پسر من

یارب چه عنا بود که آمد به سر من

خونم چو جگر بسته شد از درد و عجب آنک

از دیده تو بگشادی خون جگر من

گر زین سفرت دیرتر آوردی گردون

[...]

عطار

ای هم‌نفسان تا اجل آمد به سر من

از پای درافتادم و خون شد جگر من

رفتم نه چنان کامدنم روی بود نیز

نه هست امیدم که کس آید به بر من

آخر به سر خاک من آیید زمانی

[...]

صائب تبریزی

لب تشنگی حرص ندارد جگر من

خشک از قدح شیر برآید شکر من

در مشرب جان سختی من رطل گران است

هر سنگ که از حادثه آید به سر من

از مشرق مغرب گل خورشید برآمد

[...]

بیدل دهلوی

تمثال فنایم چه نشان‌؟ کو اثر من

خودبین نتوان یافتن آیینه‌گر من

گم‌کرده اثر چون نفس باز پسینم

کو هوش‌ که از آینه پرسد خبر من

جمعیت شبنم‌ گره بال هوایی ‌ست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از بیدل دهلوی
نورعلیشاه

ای کار گه نقش خیالت بصر من

گلچین گلستان جمالت نظر من

سلطان سراپرده تجریدم و باشد

از خاک کف پای تو تاجی بسر من

از کثرت امواج حوادث ز چه ترسم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه