فریاد کز غم تو فریادرس ندارم
با که نفس برآرم چون همنفس ندارم
گفتم که در غم تو یاری کنندم آخر
چون یاریم کند کس چون هیچکس ندارم
ای دستگیر جانم دستم تو گیر ورنه
کس دست من نگیرد چون دست رس ندارم
گفتی به من رسی تو گر ذرهای است صبرت
کی در رسم به گردت کان ذره بس ندارم
چون در ره تو شیران از سیر بازماندند
تا کی دوم به آخر شیری ز پس ندارم
زهره ندارم ای جان گرد در تو گشتن
زیرا که در ره تو تاب عسس ندارم
در حبس کون بی تو پیوسته میتپم من
سیمرغ قاف قربم برگ قفس ندارم
عطار خاک راهت خواهد که سرمه سازد
بر فرق باد خاکم گر این هوس ندارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از غم و دلتنگی خود برای معشوق سخن میگوید و ابراز میکند که در این غم و اندوه هیچ یاری ندارد و تنهاست. او به معشوقش میگوید که در غم او دیگر کسی نیست که به او کمک کند و از دست هیچ کسی به او نمیرسد. شاعر احساس میکند که هیچ تکیهگاه و یاری ندارد و در مسیر عشق، دچار ناامیدی و خستگی شده است. او به سختی و سنگینی این عشق اشاره میکند و از فقدان قدرت در مقابل معشوقش شکایت دارد. در نهایت، او به عشق و ارادت خود به معشوق اشاره میکند و از بیپایانی حسرت و تنهاییاش میگوید.
هوش مصنوعی: برای غم تو فریاد میزنم، اما هیچکس نیست که به فریادم برسد. نمیدانم با که درد دل کنم، چون شریکی برای نفس کشیدن و درددلی ندارم.
هوش مصنوعی: گفتم در غم تو کسی به من کمک خواهد کرد، اما حالا میبینم که هیچ کس جز خودم نیست که به یاریام بیاید.
هوش مصنوعی: ای روح بخش زندگیام، تو دستم را بگیر، والا هیچکس به کمکم نخواهد آمد چون به کسی که به او دسترسی نداشته باشم، نیاز دارم.
هوش مصنوعی: اگر به من برسی، حتی اگر اندازه یک ذره صبر داشته باشی، آیا در کنار تو میتوانم بایستم؟ زیرا حتی آن ذره هم برای من کافی نیست.
هوش مصنوعی: زمانی که در راه تو شیران قدرتمند و شجاع نتوانستند پیش بروند، من نمیتوانم دیگر امیدی به دمی از قدرت و شجاعت داشته باشم.
هوش مصنوعی: من نمیتوانم به خاطر عشق و دلدادگیام در اطراف تو بگردم، چون تاب و توان تحمل سختیها و موانع این راه را ندارم.
هوش مصنوعی: من در این دنیا به شدت احساس تنگی و درد میکنم، مانند سیمرغی که در قفس اسیر شده و از نزدیک شدن به معشوق خود محروم است. احساس میکنم که در محدودیتها و مشکلات قرار دارم و نمیتوانم به آزادی و نزدیکی که آرزویش را دارم، دست پیدا کنم.
هوش مصنوعی: عطار به نشانه عشق و ارادتش، حاضر است که خاک پای تو را بگیرد تا از آن سرمهای بسازد و بر سر من بمالد. اما اگر من احساس نکنم که به این اشتیاق نیاز دارم، چه ارزش و معنایی خواهد داشت؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
آمد نفس به آخر یک هم نفس ندارم
هم کمترم ز هیچ و هم هیچکس ندارم
جز سوی تاب زلفت از دل اثر نیابم
جز وصل خاک پایت درسر هوس ندارم
بیدادگر نگارا رحمی بکن چو دانی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.