سر مویی سر عالم ندارم
چه عالم چون سر خود هم ندارم
چنان گم گشتهام از خویش رفته
که گویی عمر جز یک دم ندارم
ندارم دل بسی جستم دلم باز
وگر دارم درین عالم ندارم
چو دل را مینیابم ذرهای باز
چرا خود را بسی ماتم ندارم
بحمدالله که از بود و نبودم
اگر شادی ندارم غم ندارم
چه میگویم که مجروحم چنان سخت
که در هر دو جهان مرهم ندارم
جهانی راز دارم مانده در دل
که را گویم چو یک محرم ندارم
حریفی میکنم با هفت دریا
ولیکن زور یک شبنم ندارم
بسی گوهر دهد دریام هر دم
ولی چون ناقصم محکم ندارم
اگر یک گوهر آید قسم عطار
به قدر از هر دو کونش کم ندارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از عطار نیشابوری به بیان احساس گمگشتگی و نابودی انسان در عالم میپردازد. شاعر بیان میکند که به دلیل عدم درک خود و دلش، احساس نمیکند که وجودی دارد. او به جستجوی دل و شادی میپردازد، اما در نهایت به این نتیجه میرسد که در عالم نه خوشیای دارد و نه غمی. عطار به تنهایی و عدم وجود محرم برای در دل نگه داشتن رازهایش اشاره میکند و در عین حال به قدرت و عظمت دریاها اشاره میکند که خودش را در مقایسه با آنها ناتوان میبیند. از این طریق، نویسنده به ناچیزی و نارسایی خود در برابر عظمت عالم و دستاوردهایش اعتراف میکند.
هوش مصنوعی: من حتی سر مویی از علم و دانایی نیستم، حالا چگونه ممکن است عالمی باشم در حالی که خودم را هم نمیشناسم?
هوش مصنوعی: من آنقدر در خودم غرق شدم و از خودم دور شدم که انگار فقط یک لحظه از عمرم باقی مانده است.
هوش مصنوعی: من دلی ندارم که در پی آن باشم، حتی اگر دلی داشته باشم، در این دنیا چیزی برای من نیست.
هوش مصنوعی: زمانی که دل را نمییابم و هیچ نشانهای از آن ندارم، باز هم چرا باید خود را در غم و اندوه بسیار غرق کنم؟
هوش مصنوعی: خوشبختانه، از وجود و عدم خودم، اگرچه شادی ندارم، اما غمی هم ندارم.
هوش مصنوعی: میخواهم بگویم که زخم و درد من به قدری عمیق است که حتی در این دنیا و آن دنیا هم درمانی برایش پیدا نمیکنم.
هوش مصنوعی: من در دل خود رازی دارم که نمیدانم به کی بگویم، زیرا هیچکس را که بتوانم به او اعتماد کنم، ندارم.
هوش مصنوعی: من با قدرتی همچون هفت دریا حریفان زیادی را به چالش میکشم، اما حتی از پس یک شبنم هم برنمیآیم.
هوش مصنوعی: دریا هر لحظه جواهرهای زیادی میدهد، اما من به دلیل نقصی که دارم، قادر به نگهداشتن آنها نیستم.
هوش مصنوعی: اگر یک گوهر به دستم بیافتد، قسم میخورم که ارزش من از هر دو جهان بیشتر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
امید راحت از عالم ندارم
اگر شادیست ورغم هم ندارم
اگر افزون شود خرّم نگردم
وگر نقصان کند ماتم ندارم
همه عالم دمست و این عجبتر
[...]
اگر صد چون تومیرد غم ندارم
که سر گردان و عاشق کم ندارم
به دوران وصالت غم ندارم
به ریش هجر تو مرهم ندارم
مسلمانان به درد روز هجران
گرفتارم ولی همدم ندارم
که گوید حال زارم با تو هم باد
[...]
که یاری روز و شب جز غم ندارم
به غیر از خون دل همدم ندارم
به عالم حاصلی جز غم ندارم
ولی یک جو غم از عالم ندارم
بجز غم در جهان همدم ندارم
ندارم خاطر خرم ندارم
چنان خو کرده ام با غم که کو غم (؟)
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.