دی در صف اوباش زمانی بنشستم
قلاش و قلندر شدم و توبه شکستم
جاروب خرابات شد این خرقهٔ سالوس
از دلق برون آمدم از زرق برستم
از صومعه با میکده افتاد مرا کار
میدادم و میخوردم و بی می ننشستم
چون صومعه و میکده را اصل یکی بود
تسبیح بیفکندم و زنار ببستم
در صومعه صوفی چه شوی منکر حالم
معذور بدار ار غلطی رفت که مستم
سرمست چنانم که سر از پای ندانم
از باده که خوردم خبرم نیست که هستم
یک جرعه از آن باده اگر نوش کنی تو
عیبم نکنی باز اگر باده پرستم
اکنون که مرا کار شد از دست، چه تدبیر
تقدیر چنین بود و قضا نیست به دستم
عطار درین راه قدم زن چه زنی دم
تا چند زنی لاف که من مست الستم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف حالتی از خود میپردازد که در آن از سنتها و زهد صومعه دور شده و به دنیای میکده و خوشگذرانی روی آورده است. او خود را از قشر مذهبی و ریاکارانه خارج میسازد و به حالت مستی و آزادی میرسد. شاعر به ارتباط بین صومعه و میکده اشاره میکند و بر این باور است که هر دو در واقع یکی هستند. او از سرمستی و بیخبری از خود سخن میگوید و از شنونده میخواهد که او را بابت حال مستیاش سرزنش نکند. در نهایت، شاعر به این حقیقت اشاره میکند که تقدیر و قضا دست او نیست و در این راه همچنان ادامه خواهد داد.
هوش مصنوعی: روزی در جمع مردم بیخود و نابسامان نشستم و در آن حال، بیسر و سامان شدم و پیمان خود را از دست دادم.
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده که لباس ریاکاری و ظاهر فریبنده را کنار گذاشتهام. از دنیای زرق و برق و تظاهر رهایی یافتم و به حقیقت و واقعیت نزدیک شدم.
هوش مصنوعی: در صومعه (محل عبادت) با حالت خویش کنار آمدم و به میکده (محل شرابخواری) رفتم. در اینجا مشغول کار و نوشیدن شدم و بدون نوشیدنی نمیتوانستم بنشینم.
هوش مصنوعی: چون خانه عبادت و میخانه هر دو هدف واحدی دارند، من تسبیح را کنار گذاشتم و خود را به زنجیر قبول محدودیت نکردم.
هوش مصنوعی: هر چه در صومعه یا خانقاه یا جمع صوفیان انجام دهم، اگر حال من مورد پذیرش نیست و قضاوت میشود، لطفاً مرا ببخشید، زیرا ممکن است در حالت مستی و بیخبری مرتکب اشتباهی شده باشم.
هوش مصنوعی: من آنقدر مست و سرخوشم که نمیتوانم تشخیص دهم که از کجا آمدهام و چه حالی دارم؛ انگار از شراب نوشیدهام و هیچ خبر از وضعیت خود ندارم.
هوش مصنوعی: اگر تو کمی از آن شراب بنوشی، دیگر عیب من را نخواهی گرفت، حتی اگر باز هم شرابپرست باشم.
هوش مصنوعی: اکنون که کار من به طور ناخواسته دشوار شده است، چه تدبیری میتوانستم داشته باشم، که این تقدیر چنین رقم خورده و تغییر آن از دست من خارج است.
هوش مصنوعی: در اینجا به شخصی اشاره میشود که در مسیر عشق و حقیقت گام برمیدارد. او از طرفی به دیگران میگوید که مدت زیادی نمیتواند در این حالت باقی بماند و از سوی دیگر به نوعی به خود اشاره میکند که به زیبایی و خلوص در این راه مشغول است، زیرا هنوز در او حالتی از مستی و شیدایی وجود دارد. بر این اساس، او خودش را در این سفر گرفتار میبیند و توانایی تداوم این حالت را برای مدت طولانی ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
مشکن صنما عهد که من توبه شکستم
وز بهر تو در کنج خرابات نشستم
اندر صف خورشیدپرستان شدم اینک
زیرا که میان سخت به زنّار ببستم
پیش تو برم سجده میانبسته به زنّار
[...]
گو خلق بدانند که من عاشق و مستم
آوازه درست است که من توبه شکستم
گر دشمنم ایذا کند و دوست ملامت
من فارغم از هر چه بگویند که هستم
ای نفس که مطلوب تو ناموس و ریا بود
[...]
آوازه در افتاد که من توبه شکستم
نه نه نه چنان است که من توبه پرستم
دادند به من چاشنی یی از خمِ مبدا
از جرعۀ آن جام چنین واله و مستم
ز آن گاه که دادند به من مشربۀ خضر
[...]
ای زاهد مستور، ز من دور، که مستم
با توبهٔ خود باش، که من توبه شکستم
زنار ببندی تو و پس خرقه بپوشی
من خرقهٔ پوشیده به زنار ببستم
همتای بت من به جهان هیچ بتی نیست
[...]
امروز که من عاشق و دیوانه و مستم
کس نیست که گیرد بشرابی دو سه دستم
ای لعبت ساقی بده آن باده ی باقی
تا باده پرستی کنم و خود نپرستم
با خود چو دمی خوش ننشستم بهمه عمر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.