مست شدم تا به خرابات دوش
نعرهزنان رقصکنان دردنوش
جوش دلم چون به سر خم رسید
زآتشِ جوشش دلم آمد به جوش
پیر خرابات چو بانگم شنید
گفت درآی ای پسر خرقهپوش
گفتمش ای پیر چه دانی مرا
گفت ز خود هیچ مگو شو خموش
مذهب رندان خرابات گیر
خرقه و سجاده بیفکن ز دوش
کم زن و قلاش و قلندر بباش
در صف اوباش برآور خروش
صافی زهاد به خواری بریز
دردی عشاق به شادی بنوش
صورت تشبیه برون بر ز چشم
پنبهٔ پندار برآور ز گوش
تو تو نهای چند نشینی به خود
پردهٔ تو بردر و با خود بکوش
قعر دلت عالم بیمنتهاست
رخت سوی عالم دل بر بهوش
گوهر عطار به صد جان بخر
چند بود پیش تو گوهر فروش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر با حالتی مست و شاداب به خرابات میرود و در آنجا به وجد و رقص میپردازد. او درونش را پر از شور و جوشش احساس میکند و وقتی پیر خرابات صدایش را میشنود، او را به آرامش و سکوت دعوت میکند. شاعر از پیر میپرسد که چه میداند و پیر به او میگوید که باید خویشتن را فراموش کند و از قید و بندهای مذهبی رهایی یابد. او به شاعر توصیه میکند که به صف رندان بپیوندد و از زهد و عبوس بودن فاصله بگیرد. پیر از او میخواهد تا از درونش به جستجوی حقیقت بپردازد و به عالم دل خود توجه کند. شعر در انتها به ارزش عشق و جستجوی گوهر وجود اشاره دارد و به این نکته تأکید میکند که باید به جای پرداختن به ظواهر، به عمق وجود خود نگاهی بیندازیم.
هوش مصنوعی: مست شدم و به میخانه رفتم، جایی که با شادی و بانگ بلند در حال رقصیدن بودم و دردی را که داشتم، فراموش کردم.
هوش مصنوعی: وقتی احساسات و هیجانات قلبیام به اوج رسید، ناشی از شدت این احساسات، شعلهوری در دلم ایجاد شد.
هوش مصنوعی: وقتی پیر خرابات صدای مرا شنید، گفت: ای پسر که لباس عارفانه بر تن داری، وارد شو.
هوش مصنوعی: به او گفتم: ای پیر، چه اطلاعاتی درباره من داری؟ او پاسخ داد: از خودت هیچ نگو، سکوت کن.
هوش مصنوعی: از اصول تعصبی و rigid در دین و مذهب دوری کن و به آزادی و جوانمردی پرداز. خرقه (دستار) و سجاده (موکت نماز) را کنار بگذار و از زندگی واقعی و معنوی لذت ببر.
هوش مصنوعی: باقی نمان و از عیبها و بیاهمیتیهای خود بگذر، بلکه باید شجاعت و صدای خود را بلند کنی و در برابر ناهنجاریها و نادرستیها ایستادگی کنی.
هوش مصنوعی: به سادگی و حقارت، مایعات زهاد را بریزید و درد عاشقان را با شادی خود بنوشید.
هوش مصنوعی: بهتر است نگاهی به واقعیتها داشته باشی و از تصورات و خیالهای بیپایه خارج شوی. برای رسیدن به حقیقت، باید از موانع ذهنی رها شوی.
هوش مصنوعی: شما حقیقت خود را فراموش کردهاید و به جای آن در ظاهر خود مشغول هستید. بهتر است تلاش کنید تا به درون خود نگاهی بیندازید و خود واقعیتان را دریابید.
هوش مصنوعی: عمق دل تو دریایی بیانتهاست، بنابراین با هوشیاری و دقت به سمت دنیای درون خودت نگاهی بینداز.
هوش مصنوعی: اگرچه عطار ارزشش بسیار بالا و گرانبهاست، اما برای دستیابی به او باید بهای زیادی پرداخت کرد. در واقع، اگر میخواهی به ارزش واقعی او پی ببری، باید تلاش و هزینه زیادی بکنی. تنها میتوان به او رسید اگر ارزش و اهمیت او را درک کنی و برایش بها بدهی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
می که فریدون نکند با تو نوش
رشته ضحاک برآرد ز دوش
شد سحر ای ساقی ما نوش، نوش
ای ز رخت در دل ما جوش، جوش
بادهٔ حمرای تو همچون پلنگ
گرگ غم اندر کف او موش، موش
چونک برآید به قصور دماغ
[...]
گر یکی از عشق برآرد خروش
بر سر آتش نه غریب است جوش
پیرهنی گر بدرد ز اشتیاق
دامن عفوش به گنه بربپوش
بوی گل آورد نسیم صبا
[...]
پیر خرابات به من گفت دوش
ای پسر از خویش مگوی و خموش
گر سر ما داری و پروای ما
ناز مکن درد کش و دُرد نوش
سوخته باید که بود مرد کار
[...]
دزد متاع من و با من به جوش
شان به زبان آوری و من خموش
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.