چون شراب عشق در دل کار کرد
دل ز مستی بیخودی بسیار کرد
شورشی اندر نهاد دل فتاد
دل در آن شورش هوای یار کرد
جامهٔ دریوزه بر آتش نهاد
خرقهٔ پیروزه را زنار کرد
هم ز فقر خویشتن بیزار شد
هم ز زهد خویش استغفار کرد
نیکوییهائی که در اسلام یافت
بر سر جمع مغان ایثار کرد
از پی یک قطره درد درد دوست
روی اندر گوشهٔ خمار کرد
چون ببست از هر دو عالم دیده را
در میان بیخودی دیدار کرد
هستی خود زیر پای آورد پست
وز بلندی دست در اسرار کرد
آنچه یافت از یاری عطار یافت
وآنچه کرد از همت عطار کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره تجربه عشق و شور و حال ناشی از آن سخن میگوید. شاعر بیان میکند که عشق مانند شرابی در دل او تأثیر گذاشته و او را سرمست کرده است. دل او در این حالت به یاد معشوق افتاده و آرزوی وصال او را میکند. او از تعلقات دنیوی و زهد خویش برکنار شده و به زیباییهای عشق و محبت توجه کرده است. همچنین، شاعر اشاره میکند که او برای دستیابی به عشق راستین، از دنیا و خودپرستی فاصله گرفته و در طلب حقیقت و رازهای هستی به جستجو پرداخته است. در نهایت، شاعر بر این نکته تأکید میکند که آنچه از عشق و معرفت به دست آورده، از راهنماییهای عطار بوده است.
هوش مصنوعی: زمانی که عشق مانند شرابی در دل تأثیر میگذارد، دل از شدت سرمستی و شوری، بسیار بیخود و ناخواسته میشود.
هوش مصنوعی: دل در درونش دچار شورش و آشفتگی شده و در این حال، خواهان دیدار محبوب خود است.
هوش مصنوعی: لباس درویشان را بر روی آتش گذاشت و لباس ارزشمندتری را به عنوان کمربند به دورش بست.
هوش مصنوعی: او از فقر خود ناخشنود شد و از زهد و ریاضت خویش نیز پشیمان گردید.
هوش مصنوعی: نیکیها و خوبیهایی که در اسلام وجود دارد، در برابر جمع مغان با فداکاری و بخشش نشان داده شده است.
هوش مصنوعی: به دنبال یک لحظه ناراحتی از عشق، کسی با حسرت در گوشهای نشسته و به یاد محبوبش درد و غم را تحمل میکند.
هوش مصنوعی: زمانی که چشم خود را از دیدن دنیا و هر دو عالم ببندد، در حالت بیخودی و فراموشی خود، به حقیقتی عمیق و زیبا میرسد.
هوش مصنوعی: وجود خود را در زیر پا گذاشت و از جایگاه بلند خود به کشف رازها پرداخت.
هوش مصنوعی: آنچه به دست آورده از کمک عطار است و آنچه انجام داده ناشی از تلاش و اراده خود اوست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
از فراوانی، که خشکا مار کرد
زن نهان مر مرد را بیدار کرد
شوق او در جان ایشان کار کرد
هر یکی بی صبری بسیار کرد
هر کسی بر قوم خود ایثار کرد
کاغه پندارد که او خود کار کرد
از پی کار پسر ایثار کرد
تا پدر بر عقد دخت اقرار کرد
صنع او چون لطف خود اظهار کرد
آب و گل را قابل دیدار کرد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.