زین درد کسی خبر ندارد
کین درد کسی دگر ندارد
تا در سفر اوفکند دردم
میسوزم و کس خبر ندارد
کور است کسی که ذرهای را
بیند که هزار در ندارد
چه جای هزار و صد هزار است
یک ذره چو پا و سر ندارد
چندان که شوی به ذرهای در
مندیش که ره دگر ندارد
چون نامتناهی است ذره
خواجه سر این سفر ندارد
آن کس گوید که ذرهخرد است
کو دیدهٔ دیدهور ندارد
چون دیده پدید گشت خورشید
از ذره بزرگتر ندارد
از یک اصل است جمله پیدا
اما دل تو نظر ندارد
در ذره تو اصل بین که ذره
از ذره شدن خبر ندارد
اصل است که فرع مینماید
زان اصل کسی گذر ندارد
عطار اگر زبون فرغ است
جان چشم زاصل بر ندارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان درد و رنجی میپردازد که کسی از آن خبر ندارد و تنها شاعر از آن آگاه است. او در ماجرای خود به شدت میسوزد و دیگران از حال او پرسی ندارند. شاعر همچنین به مفهوم ذره و رابطهاش با حقیقت و اصل اشاره میکند، و بیان میکند که هر ذرهای نمیتواند خود را از اصل انکار کند. در نهایت، به اهمیت توجه به اصل و معرفت در زندگی اشاره میکند و میگوید که هر کسی که به ظاهر یا ذرهها نظر کند، به حقیقت و اصل پی نبرده است. شاعری چون عطار نیز با وجود اینکه در ظاهر به نظر ضعیف میآید، در واقع به حقیقت اصلی دست نمییابد.
هوش مصنوعی: هیچکس از این درد من آگاه نیست، زیرا این درد خاص من است و کسی مانند من آن را تجربه نکرده است.
هوش مصنوعی: در حین سفر او، از درد و رنجی که دارم میسوزم و هیچکس از حال من با خبر نیست.
هوش مصنوعی: کسی که نتواند بزرگی و عظمت چیزی را ببیند و فقط به جزئیات کوچک آن دقت کند، در واقع بینایی واقعی ندارد.
هوش مصنوعی: در این جهان بزرگ، اگر چه چیزهای زیادی وجود دارد، اما هیچچیز به اندازه یک ذره که قابلیت حرکت و تفکر ندارد، اهمیت ندارد.
هوش مصنوعی: تا وقتی که به کمترین چیزها هم فکر کنی، بدان که دیگر راهی برای برگشتن نخواهی داشت.
هوش مصنوعی: چون ذرات عالم بینهایت هستند، پس خواجه نمیتواند به پایان این سفر برسد.
هوش مصنوعی: هر کسی که بگوید که من کوچک و بیاهمیتم، به این دلیل است که چشم بینایی ندارد و نمیتواند واقعیتهای بزرگتر را ببیند.
هوش مصنوعی: وقتی چشم به دنیا باز شد، دیگر هیچ چیزی در مقایسه با نور خورشید مهم و بزرگتر به نظر نمیرسد.
هوش مصنوعی: همه چیز از یک حقیقت ناشی میشود، اما دل تو به آن توجهی ندارد.
هوش مصنوعی: در وجود تو، عمق و حقیقت را ببین، چرا که ذرهای از این وجود حتی از خودِ ذره هم بیخبر است.
هوش مصنوعی: موضوع اصلی بیشتر از هر چیز دیگر اهمیت دارد و هیچکس نمیتواند از آن دور شود، حتی اگر به نظر برسد که چیزهای دیگر مهمترند.
هوش مصنوعی: اگر پرندهای زبانی داشته باشد، روحش از چشمش به رنگ زردی میافتد و بر نمیگردد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
نور رخ تو قمر ندارد
شیرینی تو شکر ندارد
خوش باد عشق خوبرویی
کز خوبی او خبر ندارد
دارندهٔ شرق و غرب سلطان
[...]
. . . ری دارم که خر ندارد
خر تا بکلاه بر ندارد
مانند یکی درخت جیلان
سرکنده که برگ و بر ندارد
. . . نی داری که صد چنین . . . ر
[...]
دل زخم تو را سپر ندارد
آماج تو جز جگر ندارد
شرط است که بر بساط عشقت
آن پای نهد که سر ندارد
وین طرفه که در هوای وصلت
[...]
ترسم مجنون خبر ندارد
آنگه دارد که سر ندارد
دل بی تو ز تو خبر ندارد
در عشق تو خواب و خور ندارد
با یار بگوی عاشقان را
زین بیش بلند بر ندارد
از رحمت عاشقان به رویت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.