ای آفتاب طفلی در سایهٔ جمالت
شیر و شکر مزیده از چشمهٔ زلالت
هم هر دو کون برقی از آفتاب رویت
هم نه سپهر مرغی در دام زلف و خالت
بر باد داده دل را آوازهٔ فراقت
در خواب کرده جان را افسانهٔ وصالت
عقلی که در حقیقت بیدار مطلق آمد
تا حشر مست خفته در خلوت خیالت
خورشید کاسمان را سر رزمهٔ میگشاید
یک تار مینسنجد در رزمه جمالت
ترک فلک که هست او در هندوی تو دایم
سر پا برهنه گردان در وادی کمالت
سیمرغ مطلقی تو بر کوه قاف قربت
پرورده هر دو گیتی در زیر پر و بالت
صف قتال مردان صفهای مژه توست
صد قلب برشکسته در هر صف قتالت
عطار شد چو مویی بی روی همچو روزت
تا بو که راه یابد در زلف شب مثالت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و جذبه معشوق میپردازد. شاعر با استفاده از تشبیهات مختلف، او را به خورشید و چشمه زلال تشبیه میکند و از تأثیرات مثبت او بر دل و جان خود سخن میگوید. او همچنین به زیباییهای ظاهری و باطنی معشوق اشاره کرده و نشان میدهد که عشق به او چقدر عمیق و فراتر از درک معمول است. معشوق در نظر شاعر نماد کمال و زیبایی است که هم در عالم خیال و هم در واقعیت تأثیرگذار است. در نهایت، شاعر با تعابیر بینظیر از کمال و زیبایی معشوق، عشقش را ابراز میکند و نشان میدهد که چقدر سخت است که بدون او زندگی کند.
هوش مصنوعی: ای خورشید، در اوج زیباییات مثل شیر و شکر شیرین و دلپذیرم، گویی از چشمهٔ زلالت سیراب شدهام.
هوش مصنوعی: هر دو جهان به زیبایی و نور چهرهات روشن شده است. همچنان که در آسمان، پرندهای در دام زلف و زیبایی تو گرفتار آمده است.
هوش مصنوعی: دل را به خاطر جداییات به باد دادهام و در خواب، جانم را با داستان وصالت پر کردهام.
هوش مصنوعی: عقلی که به حقیقت بیدار است، در روز قیامت به سراغ تو میآید و افراد مست و خواب زده را در خلوت خیال تو بیدار میکند.
هوش مصنوعی: خورشید آسمان را مانند پردهای میگشاید و هیچ تار مویی از زیبایی تو را کم نمیکند.
هوش مصنوعی: چرا از آسمان جدا شوی، وقتی که او در عشق تو همیشه، عریان و آماده در مسیر رشد و کمال تو حضور دارد؟
هوش مصنوعی: پرندهای شگفتانگیز و بینظیر هستی که در کوه قاف، دور از همگان، تربیت شدهای و هر دو جهان زیر سایهبالهای تو قرار دارند.
هوش مصنوعی: مردان جنگ، مانند صفهای مژههای تو هستند و در هر صف، قلبهای شکستخوردهای وجود دارد که به عشق تو میتپند.
هوش مصنوعی: عطار وقتی که مویی پیدا شد، مانند روز تو، به دنبال این میگردد که راهی پیدا کند تا در زلف شب تو گم شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای شمع آسمانی پروانه جمالت
هر دیده ئی و مهری از خاتم مثالت
جمشید کیست، مرغی در آشیان ملکت
خورشید چیست، ماهی برخیمه کمالت
هر شب برسم تحفه، از مجلس کواکب
[...]
غایب نشد زمانی از خاطرم خیالت
در پیش چشم دارم آیینه جمالت
هر بامداد دیدن رویت خجسته باشد
فرخ کسی که گیرد بر خویشتن به فالت
سر بر خط ارادت داریم و دیده بر در
[...]
چون در سخن درآمد لعل شکر مقالت
آب حیات ریزد از چشمه زلالت
دانی که چیست مه را اندر میان سیاهی
یک نسخه ایست مظلم از دفتر کمالت
بیچاره من بماندم محروم از چنان روی
[...]
ای عید روزهداران ابروی چون هلالت
وی شام صبح خیزان زلف سیاه و خالت
خورشید چرخ خوبی عکس فلک نوردت
ناهید برج شادی روی قمر مثالت
پشت فلک شکسته مهر قضا توانت
[...]
در کنج غم نشستم خورسند باخیالت
خوشوقت آن که بیند هر ساعتی جمالت
این بس که سوزیم جان هر دم به داغ هجران
من کیستم که باشم شایسته وصالت
تیغم به فرق راندی وز فرقتم رهاندی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.