ای زلف تو دام و دانه خالت
هر صید که میکنی حلالت
خورشید دراوفتاده پیوست
در حلقهٔ دام شب مثالت
همچون نقطی سیه پدیدار
بر چهرهٔ آفتاب خالت
دل فتنهٔ طرهٔ سیاهت
جان تشنهٔ چشمهٔ زلالت
از عالم حسن دایه لطف
آورده به صد هزار سالت
رخ زرد و کبود جامه خورشید
سرگشتهٔ ذرهٔ وصالت
تو خفته و اختران همه شب
مبهوت بمانده در جمالت
تو ماه تمامی و عجب آنک
انگشت نمای شد هلالت
مرغی عجبی که مینگنجد
در صحن سپهر پر و بالت
چون در تو توان رسید چون کس
هرگز نرسید در خیالت
پی گم کردی چنانکه هرگز
کس پی نبرد به هیچ حالت
خواهد که بسی بگوید از تو
عطار ولی بود ملالت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و魅وری است که معشوق به همراه دارد. شاعر به زلف و چهره معشوق اشاره میکند و آن را دامی میداند که هر صید، حلال برای اوست. معشوق همچون خورشید است که در دام شب افتاده و زیباییاش همچون نقطهای سیاه در آسمان آفتاب میدرخشد. شاعر به فتنه و جذابیت طرههای سیاه معشوق اشاره کرده و عشق و تشنگی خود را برای چشمه زلال زیبایی او بیان میکند. او به قدری از زیبایی معشوق مبهوت است که هیچ کس نمیتواند به او نزدیک شود و در حقیقت، هیچ کسی نمیتواند به زیبایی او پیببرد. در پایان، شاعر احساس ناامیدی میکند که حتی در تلاش برای توصیف محبوبش، دچار ملالت شده است.
هوش مصنوعی: زلفهای تو مانند دام و دانهای است که هر شکار و صیدی که به دست میآوری، برایت مجاز و حلال است.
هوش مصنوعی: خورشید دائماً در چنگال شب گرفتار میشود و به این ترتیب همیشه به دور آن در حال گردش است.
هوش مصنوعی: مانند نقطهای سیاه که بر چهرهٔ آفتاب نمایان میشود، تو نیز در زیبایی و پرتو دلنشینت، نقصی به چشم میخوری.
هوش مصنوعی: دل درگیر و آشفته جمال و زیبایی موی سیاه توست، و جان من که تشنه و آزاده است، به دنبال چشمهای زلال و پاک است.
هوش مصنوعی: از دنیای زیبایی، با مهربانی، به تو چیزی آورده که میتواند سالها تو را خوشحال کند.
هوش مصنوعی: صورت زرد و آبی، لباس خورشید، سرگردان در پی تو داده شده است.
هوش مصنوعی: تو در خواب هستی و ستارهها به تماشای زیبایی تو در طول شب در شگفتی ماندهاند.
هوش مصنوعی: تو تمام زیباییها را داری و جالب اینجاست که هلال ماه هم به واسطه زیباییات به چشم میآید.
هوش مصنوعی: پرندهای شگفتانگیز وجود دارد که نمیتواند در آسمان بزرگ جا بگیرد، با بالهای خود.
هوش مصنوعی: هرگز کسی به اندازهای که من به تو میرسم، نمیتواند به خیال تو دست یابد.
هوش مصنوعی: آثار و نشانههایی از تو باقی نمانده است، بهطوریکه هیچکس نمیتواند به شما دسترسی پیدا کند یا شما را در هیچ وضعیتی پیدا کند.
هوش مصنوعی: عطار میخواهد بسیار درباره تو صحبت کند، اما از این کار خسته است و حوصلهاش سر رفته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای راحت عیش ها وصالت
مقصود همه جهان جمالت
ای محنت عاشقان فراقت
وی نعمت مفلسان وصالت
ای پردهٔ نقشِ حسن، زلفت
[...]
سرگشته شدم دران خجالت
از سستی عمر و ضعف حالت
از چارده بگذرد چو سالت
گردد مه چارده جمالت
شاهی که به ذات او عدالت
ختم است چو بر نبی رسالت
پرسیدم از او که چیست حالت
زینگونه که ساخت پایمالت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.