گر نبودی در جهان امکان گفت
کی توانستی گل معنی شکفت
جان ما را تا به حق شد چشم باز
بس که گفت و بس گل معنی که رفت
بی قراری پیشه کرد و روز و شب
یک نفس ننشست و یک ساعت نخفت
بس گهر کز قعر دریای ضمیر
بر سر آورد و به خون دل بسفت
پاکرو داند که در اسرار عشق
بهتر از ما راهبر نتوان گرفت
آنچه ما دیدیم در عالم که دید
وآنچه ما گفتیم در عالم که گفت
آنچه بعد از ما بگویند آن ماست
زانکه راز گفت نیست از ما نهفت
تربیت ما را ز جان مصطفاست
لاجرم خود را نمییابیم جفت
تا تویی عطار زیر بار عشق
گردنان را زیر بار توست سفت
صورت جان است شعرت لاجرم
عقل را نظم تو میآید شگفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این اشعار به تفکر عمیق درباره عشق و معنای زندگی میپردازد. شاعر به این نکته اشاره میکند که اگر عشق و حقیقت وجود نداشت، نمیتوانست چیزی را درک کند و به آن بپردازد. او از جستجوی بیپایان انسان برای شناخت جان و عشق صحبت میکند و میگوید که ویژگیهای عشق و حقیقت عمیقتر از آن است که به راحتی قابل بیان باشد. همچنین به تربیت خود از طریق آموزههای معنوی و در راه عشق اشاره میکند، و تأکید میکند که در این مسیر، خود را نمییابد و تحت تأثیر بار عشق است. در نهایت، او به پیچیدگی شعر و سخن اشاره کرده و آن را به جان و عقل مرتبط میسازد.
هوش مصنوعی: اگر در دنیا امکان وجود نداشت، پس چگونه میشد که مفهوم گل شکوفا شود؟
هوش مصنوعی: روح ما تا زمانی که به حقیقت نرسیده، بیدار نیست. گفتوگوهای بسیار و معانی زیبا که به فراموشی سپرده شدند، نشاندهنده این واقعیت هستند.
هوش مصنوعی: او به شدت بیقراری میکند و هیچگاه در طول روز و شب آرامش ندارد، نه لحظهای مینشیند و نه ساعتی میخوابد.
هوش مصنوعی: بسیاری از گوهرها از عمق دریاهای درون انسان به سطح آمدهاند و با عشق و درد دل به دست آمدهاند.
هوش مصنوعی: انسان پاکنهاد میداند که هیچکس بهتر از خود او نمیتواند در مسائل و رمزهای عشق او را هدایت کند.
هوش مصنوعی: آنچه ما در جهان مشاهده کردیم و آنچه ما در جهان بیان کردیم.
هوش مصنوعی: هر آنچه که درباره ما بعد از رفتنمان گفته شود، حقیقت خود ما است، چرا که رازها و نکتههای پنهان از ما بیان نشده است.
هوش مصنوعی: تربیت ما ناشی از وجود پیامبر بزرگوار اسلام است، از این رو نمیتوانیم خود را در کنار دیگران قرار دهیم یا مانند آنها احساس کنیم.
هوش مصنوعی: تا وقتی که تو وجود داری، عشق بر گردنها سنگینی میکند و همه به عشق تو عمل میکنند.
هوش مصنوعی: شعر تو نمایانگر روح و جان است، به طوری که عقل با نظم تو شگفتزده میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
چون درآمد آن کدیور، مرد زُفت
بیل هشت و داسگاله برگرفت
چند گویم چون نیایی در صفت
چون کنم چون من ندارم معرفت
ای بسا ناورده استثنا به گفت
جان او با جان استثناست جفت
راه کوه بیستون پرسید و رفت
پیش او آمد دلی پرتاب و تفت
گر زیان کردم تو دیدی از نهفت
صد یکی نتوانم از شکر تو گفت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.