از سر کوی تو یک چند سفر باید کرد
ز دل اندیشهٔ وصل تو به در باید کرد
ماه رخسار تو گر سر زند از عقرب زلف
صنما گردش یک دور قمر باید کرد
در ره عشق بتان دست ز جان باید شست
طی این وادی پر خوف و خطر باید کرد
بر سر کوه ز دست تو مکان باید جست
گریه از دست غمت تا به سحر باید کرد
پیش از آنی که جهان گِل نکند دیدهٔ من
مشت خاکی ز غم یار به سر باید کرد
در قمار ره عشقش سر و جان باید باخت
عمدا اندر سر این کار ضرر باید کرد
چشم مستش ز مژه تیر بر ابرو پیوست
ترک مست است و کماندار حذر باید کرد
عارفا گوشهٔ عزلت مده از کف که دگر
از همه خلق جهان صرف نظر باید کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و درد و رنج ناشی از آن است. شاعر بیان میکند که برای رسیدن به وصل محبوب، باید سفرهای زیادی انجام داد و از دل بر آرزوها دست برداشت. او از زیباییهای محبوب خود میگوید و تأکید میکند که در مسیر عشق، باید خطرات زیادی را تحمل کرد. شاعر به احساساتش اشاره کرده و میگوید که باید گریه کند و غم یار را به دوش بکشد. همچنین، او از اهمیت باختن در قمار عشق و رهانیدن خود از دنیا میگوید و در نهایت نصیحت میکند که عارفان نباید از تنهایی و عزلت دست بردارند و باید از دنیای مادی صرفنظر کنند.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به تو و نزدیک شدن به آنچه که میخواهم، باید مدتی در سفر باشم و از افکار و آرزوهای وصال تو دل بکنم.
هوش مصنوعی: اگر چهرهی تو از میان زلفهای پیچ در پیچ معشوق بیرون بیاید، باید یک دور به دور ماه بگردیم.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به عشق و زیباییها، باید از جان و دل دست کشید و در این مسیر پر از خطر و چالش، باید گام برداشت.
هوش مصنوعی: برای پیدا کردن جایگاه مناسبی برای گریه و اندوهی که از فقدان تو به دل دارم، باید به بالای کوه بروم و این غم را تا سپیده دم حفظ کنم.
هوش مصنوعی: قبل از آنکه دنیا به نابودی و فساد کشیده شود، باید با غم و اندوه دوست، چشم خود را بر این واقعیت فشرد.
هوش مصنوعی: در عشق، برای رسیدن به معشوق باید تمام وجود خود را فدای او کنی و گاهی لازم است که به عمد به مشکلات و زیانها دچار شوی.
هوش مصنوعی: چشمان محبوبی که مست و خمار است، همچون تیر از مژههایش به سوی ابرویش پرتاب میشود. او همچون ترکها است و چون کمانداری ماهر، باید از او احتیاط کرد.
هوش مصنوعی: عالمانی که به حقیقت رسیدهاند، نباید گوشهگیری و انزوا را از دست بدهند، زیرا باید از تمام مخلوقات دنیا دست بردارند و تنها به خداوند توجه کنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عمر بگذشت، ز تقصیر حذر باید کرد
به در کعبهٔ اسلام گذر باید کرد
ناگزیرست در آن بادیه از خشک لبی
تکیه بر گریهٔ این دیدهٔتر باید کرد
گرد ریگی که از آن زیر قدمها ریزد
[...]
خویش را پیشتر از مرگ خبر باید کرد
در حضر فکر سرانجام سفر باید کرد
پیش ازان دم که شود تکمه پیراهن خاک
سر ازین خرقه نه توی بدر باید کرد
حاصل کار جهان غیر پشیمانی نیست
[...]
پا ز سر در ره شوقش چو شرر باید کرد
خردهٔ جان به کف از خویش سفر باید کرد
این شکرخند کز ابنای زمان می بینی
لب خمیازهٔ شیر است حذر باید کرد
تا دل اهل بصیرت خورد از دیدنت آب
[...]
باز بر رفته و آینده نظر باید کرد
هله برخیز که اندیشه دگر باید کرد
عشق بر ناقهٔ ایام کشد محمل خویش
عاشقی؟ راحله از شام و سحر باید کرد
پیر ما گفت جهان بر روشی محکم نیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.