نالهٔ مرغِ اسیر این همه بهرِ وطن است
مَسلَکِ مرغِ گرفتارِ قفس همچو من است
همّت از بادِ سحر میطلبم گر ببرد
خبر از من به رفیقی که به طَرفِ چمن است
فکری ای هموطنان در رَهِ آزادیِ خویش
بنمایید که هرکس نکند، مثلِ من است
خانهای کو شود از دستِ اَجانِب آباد
ز اشک ویران کُنَش آن خانه که بِیتُالحَزَن است
جامهای کو نشود غَرقه به خون بهرِ وطن
بِدَر آن جامه که ننگِ تن و کم از کفن است
جامهٔ زن به تن اولیتر اگر آید غیر
ز آنکه بیچاره در این مملکت امروز زن است
آن کسی را که در این مُلک سلیمان کردیم
ملت امروز یقین کرد که او اَهرِمَن است
همه اشراف بهوصلت خوش همچون خسرو
رنجبر در غمِ هجران تو چون کوهکن است
عارف از حزبِ دموکرات خلاصی چون مور
مَطَلَب ز آنکه خلاصیِ تو اندر لگن است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از درد و رنج مرغی اسیر در قفس سخن میگوید که نماد ظلم و بیحالی مردم در وطن است. او از دوستانش میخواهد که در تلاش برای آزادی باشند و یادآوری میکند که هر کس که در این راه تلاش نکند، شبیه اوست. شاعر به ویرانی خانهها و بیرحمی اجانب اشاره میکند و در مورد سختیهایی که زنان و مردم در جامعه امروز دارند، ابراز نگرانی میکند. او به وعدههای توخالی حکام و نخبگان اشاره میکند و از بیعدالتی موجود در نظام سیاسی انتقاد میکند. شاعر در نهایت به این نتیجه میرسد که شرایط کنونی جامعه نیازمند توجه و تلاش بیشتری از سوی مردم برای دستیابی به آزادی و برابری است.
هوش مصنوعی: صدای ناله و غمگینی پرندهای که در قفس اسیر است، تنها به خاطر عشق به میهنش است. سرنوشت و مسیر من هم شبیه به همین پرنده گرفتار در قفس است.
هوش مصنوعی: من از نسیم سحر کمک میخواهم تا اگر خبری از من دارد، به دوستی که در کنار گلها است برساند.
هوش مصنوعی: ای هموطنان، کمی درباره آزادی خودتان فکر کنید. اگر کسی به این موضوع توجه نکند، مانند من خواهد بود.
هوش مصنوعی: خانهای که از دست بیگانگان خراب شده، با اشک میتواند احیا شود؛ اما آن خانه که محل اندوه است، ویران خواهد شد.
هوش مصنوعی: لباسی که به خون وطن آغشته نشود، ارزشی ندارد و بهتر است که انسان در آن لباس که ننگ آور است، کمتر از کفن برایش اعتبار قائل باشد.
هوش مصنوعی: اگر بگوییم که پوشش زن برایش مناسبتر است، درستتر از این است که بگوئیم زن در این سرزمین امروز در وضعیتی سخت و نابهسامان به سر میبرد.
هوش مصنوعی: کسی که در این سرزمین به مقام سلیمان دست یافته، امروز مردم به یقین باور دارند که او دیو و شر است.
هوش مصنوعی: همهی اشراف و افراد بزرگ به وصال و نزدیک شدن به تو خوشحالاند، ولی مانند خسرو رنجبر، در غم دوری و جداییات بیشتر از یک کوهکن تحمل میکنند.
هوش مصنوعی: عارف به دلیل وابستگی به حزب دموکرات، نمیتواند از مشکلاتش رهایی یابد؛ چون مانند یک مورچه، آگاهیاش از حقیقت کم است و نمیداند که رهایی واقعیاش در جای دیگری نهفته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
باد صبح است که مشاطه جعد چمن است
یا دم عیسی پیوند نسیم سمن است
نکهت نافه مشگ است نه نافه است نه مشگ
اثر آه جگر سوخته ای همچو من است
نفس سرد گرم رو از بهر چراست؟
[...]
یارب این بوی خوش سنبل و گل با سمن است
یا نسیمی ز سر چار سوی یاسمن است
یا بخور کله تافته شمشاد است
با بخار رخ افروخته نسترن است
مگر این موسم خندیدن باغ ارم است
[...]
دوش آمد بَرِ من آنکه شب افروز منست
آمدن باری اگر در دو جهان آمدنست
آنکه سرسبزی خاکست و گهربخش فلک
چاشنی بخش وطنهاست اگر بیوطنست
در کف عقل نهد شمع که بِستان و بیا
[...]
یا رب این نکهت جانپرور مشک ختن است
یا دم غالیه زلف دلارام من است
نفس روح فزا میدمد از طرف چمن
یا صبا لخلخه جنبان گل و یاسمن است
این چه باد است که برخاست بفراشی باغ
[...]
تا ز مشک ختنت، دایره بر نسترن است
سبزهٔ خط تو آرایش برگ سمن است
از دل مشک و سمن گرد برآورد، زرشک
گرد مشک تو که برگرد گل و نسترن است
زره جعد تو را حلقه مشکین گره است
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.